دولت احساس این را می‌کند که باید با سرنیزه با ملت رفتار کند؛ و نه ملت می‌ترسد که دولت همچو کاری بکند، و [نه‌] احساس این را می‌کند که اجنبی است، و اگر خدمت به او کند خدمت به اجنبی است. شما این دو حال را ملاحظه کنید. آن حال، حالی بود که ملت از دولت جدا بود. و این حالی است که ملت از دولت جدا نیست. این حال؛ همانی است که اسلام می‌خواهد که دولتها خدمتگزار ملتها باشند.
رشد سیاسی مسلمین
مشکله بزرگ ما مسلمین این است که مع الأسف باید بگویم رشدمان کم است؛ رشد سیاسیمان کم است. ما باز گمان می‌کنیم که با سرنیزه و با فشار و با سازمان امنیت و با ارتش می‌شود که یک ملتی را اصلاح کرد و یک مملکتی را استقلالش را به دست آورد. ما باز این طور فکر می‌کنیم. دولتهای ما باز فکر این هستند که ملت خودشان را به هر طوری که هست سرکوب کنند. این مشکل کِی باید رفع بشود؟ و این دولتها کِی به خود بیایند که با ملتهای خودشان [دوست باشند] با ملتهایی که شما که زندگی می‌کنید برای زحمتهایی است که آنها دارند می‌کشند. با ملتهای خودتان دوست باشید؛ و آنها پشتیبان شما، و شما خدمتگزار آنها. اگر ملتها احساس بکنند که دولتها برای پشتیبانی و خدمت به آنها آمدند، هیچ اشکال نیست که آنها هم در خدمت حاضرند، و بیشتر حاضرند. این مشکله به دست خود دولتهاست که حل کنند. و مع الأسف نمی‌کنند. این یکی از مشکلات ماست که تا این مشکل حل نشود، امید اینکه ما بتوانیم با ابرقدرتها مخالفت کنیم و بتوانیم آنها را از ممالک خودمان بیرون کنیم نیست.
مشکل دولتهای اسلامی
مشکل دوم هم، که مثل همین مشکل است، مشکل دولتهاست با هم. چرا باید دولتهای اسلامی با هم این طور باشند که هر کدام به طرف دیگر بِکشند؟ چرا باید یک کشورهایی که دارای همه چیز هستند و دارای همه جور قدرت هستند، اسرائیل با آن عده کم بیاید و به آنها این طور حکمفرمایی کند؟ چرا باید این طور باشد؟ جز این است که‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>