نقل می‌کنند و تاریخ دارد - شبها می‌انداختند و خودشان و همسرشان روی آنجا می‌خوابیدند. روزها همین پوست گوسفند را علف می‌ریختند رویش برای آن شترشان که علف بخورد؛ این حکومت اسلام. حضرت امیر - سلام الله علیه - با دست خودشان، کلنگ خودشان، قنات درست می‌کردند. در تاریخ هست همان روزی که بیعت کردند با حضرت امیر به خلافت، آن هم خلافتی که دامنه‌اش اینقدر زیاد بود، همان روز بعد از اینکه بیعت تمام شد، ایشان بیل و کلنگش را برداشت رفت سراغ آن کاری که می‌کرد؛ کار می‌کرد. آن وقت کار که می‌کرد، نه اینکه کار می‌کرد، برای استفاده خودش که حالا درآوَرَد یک قنات داشته باشد، وقتی که آب زد بیرون، مثل چیز [خون‌] شتر زد بیرون، آن وقت قلم و کاغذ را گرفت وقفش کرد برای فقرا؛ و برای مثلاً چیز [استفاده فقرا] وقف کرد. ما یک همچو حاکمی می‌خواهیم. ما که اینقدر زحمت می‌کشیم و فریاد می‌زنیم و ملت اسلام را دعوت می‌کنیم، دعوت می‌کنیم که ما یک حاکمی می‌خواهیم، یک سلطانی می‌خواهیم که خیانتکار نباشد. داشت حساب بیت المال را می‌کرد، حساب زکات و چیزهایی که، مالیاتهایی که به بیت المال باید مردم بدهند، می‌کرد؛ چراغ روغنی‌اش - آن وقت چراغ با روغن مثل اینکه روشن می‌شده - این پیه سوزشان به اصطلاح ما، این چراغ روشن بود و حضرت مشغول نوشتن حساب بود؛ یک کسی آمد - به حَسَب آن چیزی که نقل شده است. (1) یک کسی آمد با حضرت صحبت بکند، حضرت آن چراغ را خاموش کرد شروع کرد؛ گفت آن وقت که این روشن بود برای حساب بیت المال مسلمانها بود، حالا تو می‌خواهی با من صحبت کنی، مربوط به این نیست، من چراغ را خاموش کردم؛ مال مردم، مال بیت المال است، من حق ندارم.
چگونگی نظام اسلامی
حالا شما ملاحظه کنید که این رئیس جمهورها چه می‌کنند؛ این سلاطین چه می‌کنند. ما از آنها اطلاع نداریم، برگردید ایران را نگاه کنید. برگردید ببینید که این آقا که حالا این‌

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>