یک مقصدی شرکت کردند لکن سایر افرادی که در جامعه هست با این یا همفکر نباشند، و بدتر اینکه فکر مخالف داشته باشند، اگر همفکر نباشند و به آنها کاری نداشته باشند، این یک قدرتی است که از آن کارهای محدودی می‌آید، کارهای کمی از آن می‌آید؛ برای اینکه خودش به واسطه این اتصالی که افراد به هم پیدا کرده‌اند یک قدرتی پیدا کرده است، چون مزاحم هم ندارد از این جهت یک کارهایی را می‌تواند انجام بدهد اما اگر بنا شد که یک جمعیت دیگری باشند که با این مخالف باشند در این راهی که دارد می‌رود، آنها از این راه می‌خواهند بروند، اینها مزاحمت می‌کنند؛ به واسطه این مزاحمتی که واقع می‌شود، کارها خنثی می‌شود؛ یعنی نه او به مقصد خودش می‌رسد و نه این جمعیت به مقصد خودشان می‌رسند. اگر می‌خواست این به همان مقصد جزئی خودش برسد، مزاحم باید نباشد در کار. اگر شما بخواهید از اینجا بروید تا مثلاً بیرون این شهر، اگر یک مزاحمی نباشد می‌توانید بروید؛ اما اگر مقابل شما یک مزاحمی، یک سیلی باشد، یک کوهی باشد، مزاحم باشد، نمی‌توانید بروید.
تفرقه عامل خنثی شدن مبارزات
این اجتماعی که ما فرض کردیم، حالا از افراد محدود واقع شد، و در یک مقصدی این جمعیت شرکت داشتند و خواستند یک حرکتی بکنند، اگر چنانچه در مقابلشان یک جمعیت دیگری نبود که با اینها مزاحمت کند، آن خودش یک حرکتی می‌کرد و یک نتیجه جزئی هم از آن حاصل می‌شد اما اگر یک جمعیت دیگر پیدا شد و مزاحمت با این جمعیت کرد، شما فرض کنید که صد تا، دویست تا جمعیت هر کدامشان مجتمع داشته باشند؛ دویست تا جمعیت باشند، لکن دویست تا جمعیتی که اینها همه کارهای مختلف و عقاید مختلف دارند و مزاحمت از هم می‌کنند، اینطور نیست که کار به هم نداشته باشند، مزاحمت هم از هم می‌کنند، این دویست تا قدرت به واسطه این مزاحمتهایی که می‌شود خنثی می‌شود؛ یعنی بیکاره می‌شود؛ نمی‌رسد هیچ کدام به مقصد؛ همه ناکام خواهند شد در مقصد. چه وقت ممکن است که مقصد یک جامعه‌ای جامه عمل به خودش بپوشد؟ آن وقت که این افراد این جامعه، مثلاً حالا ما فرض می‌کنیم افراد مسلمین، این افراد
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>