تاریخ را ببیند، می‌بیند اینطوری بوده که پیغمبر یک دسته فقیر دورش جمع بوده‌اند، یک دسته بوده‌اند که هیچ جا نداشتند جز «صُفه»؛ «اصحاب صفه»؛ یعنی یک جایی که - توی این حیاط یک جایی شما فرض کنید که یک جایی اسمش [را] به آن «صفه» می‌گفتند؛ اینها آنقدر بی‌جا بودند که اصحابْ صفه‌ای داشتند و اصحابِ پیغمبر بودند آنجا می‌خوابیدند، اینقدر بی‌چیز بودند؛ چیز نداشتند اینها، فقرا بودند؛ اینها بودند که در جنگها یک خرما را - در تاریخ است اینها - یک دانه خرما را این می‌گذاشت دهانش که یک خرده‌ای چیز پیدا کند، در می‌آورد می‌داد به آن، آن هم می‌گذاشت دهانش بعد درمی آورد می‌داد به آن؛ جنگ هم بود؛ دارایی شان این بود! آنی که اطراف پیغمبر جمع شده بودند گداها بودند. خوب، فقرا و گداها جمع شدند دور پیغمبر. همین فقرا و گداها با تعلیم قرآن در زمان خود رسول اکرم حجاز را فتح کردند! آنهایی که هیچی بودند. یعنی پیغمبر نتوانست مکه بماند و شب - نصف شبی - فرار کرد از مکه به مدینه - بعد از اینکه روابطش را با مَدنیها و بعضی از مَدنیها درست کرده بود فرار کرد از آنجا به مدینه نصف شب- و نمی‌توانست در آنجا هیچ کاری انجام بدهد. وقتی هم آمد مدینه، وارد شد به یک عده‌ای که همین طور که عرض کردم اینها از فقرا بودند؛ نه اینکه اینها از اغنیا و ثروتمندها بودند و پیغمبر با ثروتمندها بست و بند کرد که فقرا را مثلاً خاموش کند؟!
جنگهای پیامبر با طاغیان
تمام جنگهایی که پیغمبر کرده، با این مشرکین عرب، مشرکین طاغی بوده؛ مشرکینِ قدرتمند بوده؛ جنگجو بوده؛ منتها تعلیمات اسلام و آن دلداریهایی که اسلام به این عدد کم می‌داده است، اینها را جوری تربیت کرده بود که یکیِ آنها یکوقت صد نفر را می‌کشت؛ یک نفرشان صدتا را می‌کشت! تعلیم اسلام بوده است؛ یعنی اسلام یکجور انسان و یکجور آدمی بار می‌آورده است که در مقابل قدرتها هیچ - از هیچ چیز - نمی‌ترسید. همچو قدرتمند اینها بار آمده بودند که یکی شان می‌گفت که من با شصت هزار نفر (این دیگر مال بعد از اسلام است، بعد از پیغمبر است) شصت هزار نفر لشکر - طلیعه لشکر روم شصت هزار نفر بودند، طلیعه‌اش یعنی آنها که جلو آمدند که لشکر حالا
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>