فلان خارجی را ما نداریم، حالا دیگر خوفی نداریم. الآن نشسته ایم با هم و داریم صحبت می‌کنیم. گرفتاری ما حالا گرفتاری این است که آن برادر ما کمتر چیز دارد و فلانی زیادتر دارد؛ خانه ندارد و ... اینکه چیزی نیست. خوب، اینها که از اول بود، گرفتاریها هم از اول بود، منتها حالا هم شیاطین دوره افتاده‌اند که خوب چه شد؟ کو؟ کو خانه؟ کو زندگی؟ [دائماً] تبلیغات. من به بعضی‌شان می‌گفتم که این ناداری مال حالا نیست. اینکه از اول بوده. انقلاب آیا اینها را به وجود آورده؟ رفتن شاه «نداری» را بار آورده است؟ اگر این ناداری جرمش گردن ماست، اگر اینطور است که چون شاه رفته برق و اسفالت و مریضخانه و اینها را ندارید، اگر اینطور بود، آن وقت ما مجرم بودیم و باید جبران بکنیم. اما اگر این بوده و ما حالا وارد شده ایم در یک مرحله‌ای که نه برق بود، نه آب بود، و نه اسفالت هست، و حتی در خود این تهران و در محلات تهران چیزی نیست، به ما چه می‌گویید؟ آن کاری که می‌باید می‌کردیم این است که شما را آزاد کردیم. آزادید حالا تا خودتان کار کنید. شما آن وقت در قید بودید، در حبس بودید، و هر روز یک مأموری بالای سرتان می‌آمد و تحکم بر شما می‌کرد و یک کلمه اگر می‌گفتید به حبس می‌رفتید، این الآن از سر شما برداشته است و شما راحت شدید. حالا شما چه ایرادی دارید؟ مگر ما شما را بی‌اسفالت کردیم که حالا آمدید سراغ ما. مگر ما شما را بی‌برق کردیم؟ این گرفتاریهایی بوده است که در همه جای ایران از اول بوده است؛ و ما وارد شده ایم در این گرفتاری؛ دولت وارد شده در این گرفتاری. خوب، این باید رفع بشود. این گرفتاری چه شد؟ یعنی چه که «چه شد»؟ بهتر از این چه که یک سدی را ملت شکستند که امکان نداشت این سد شکسته شود، الّا به اراده «الله»؛ از این بهتر چه می‌خواهد بشود؟ بهتر از آزادی چه نعمتی است که الآن داریم؟ خوب، پیشتر فقیر بودیم؛ حالا باید کوشش کنیم که از این فقر بیرون بیاییم. مشغول بشویم به کار تا فقرمان از بین برود. آنها مانع بودند از اینکه ما زراعت بکنیم؛ به اسم «اصلاحات ارضی» نمی‌گذاشتند زراعت ما تحقق پیدا بکند؛ حالا آزادید زراعت بکنید.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>