«موسی» و آن «خضر»، آنهایی که اهل این مطالب بودند چه مطالبی در اینجا گفته‌اند؛ (1) از کجا گفتند، خوب خدا می‌داند!
خوب دیگر به این حد که انسان رسید، یعنی بعد از آنکه تمام توجه نفس به آن معانی غیبیه شد و بکلی از این تربیت زمینی غفلت کرد، اینهایی هم که ظاهر در یک مطلبی نیست به نظر او ظاهر می‌آید. به نظر او ظاهرش همین معناست و غیر از این معنا نیست. قضیه خضر و موسی ظاهرش همین معناست که مثلاً کذا. اصلاً وقتی که انسان اشتغال به یک علمی پیدا کرد و منحصر شد به آن و تمام توجهش انحصار به آن پیدا کرد، اصلاً قلب همچو می‌شود که همه‌اش عرفان می‌شود؛ دیگر کار به این ندارد که دنیا هم یک چیزی است و تربیتهای دنیایی یک چیزی است، و عبادات هم یک مطلبی است و عرض می‌کنم که ادعیه هم یک مطلبی است، و اینها هم یک مطلبی. اینها برگشتش به همان معناست و در دلش غیر از این معنا نیست؛ ولهذا آن چیزهایی که برخلاف اوست اصلاً ادراک نمی‌کند، همه اینها را برمی‌‌گرداند به آن مطلبی که در پیش خودش مسلّم است.
از این طرف هم - وقتی که افتاد از این طرف و دیگر غیر از این عالم ماده چیزی سرش نشد، ادراکش ناقص بود، نمی‌فهمید. اینها نمی‌فهمند چی هست؛ ادراکشان ناقص است. اینها اصحاب «برهان» نیستند که با برهان اثبات بشود فلان. اینها اصحاب «بیان» اند که دلشان می‌خواهد یک بیان قشنگی بکنند یا بیان چه‌ای بکنند. اینها ادراک نمی‌کنند ماعدای اینجا را؛ ولهذا یا آیات را تأویل می‌کنند به فکر خودشان به همین زندگی حیوانی دنیایی؛ منتها این زندگی بی‌طبقه و مرفه و اینکه همه شان یکجور باشند و اینها - اگر امکان داشته باشد - و ماعدای این را یا قبول ندارند، و جرأت اینکه بگویند قبول نداریم ندارند، یا اگر قبول داشتند ضعیف است قبولشان. آنها نمی‌توانند درست ادراک بکنند آن مطلب را، یک چیز ضعیفی [می‌فهمند]، اینجا یک چیز قوی‌ای است در قلبش، آنجا یک چیز ضعیفی و یک چیز ناقصی در قلبش هست.

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>