آمدند اینجا با حقوقهای گزاف، حقوقهای گزاف که ما اطلاع نداریم؛ تصورش هم نمی‌کنیم که اینها هر یکی شان ماهی چقدر می‌گیرند، همین قدر عددشان را می‌گویند زیادند. مستشارها و تَبَعاتشان چند صد نفر، یا چند هزار نفر - من الآن نمی‌دانم - و آن وقت با چقدر، شصت هزار نفر - ظاهراً گفتند - با چقدر حقوق؛ هر یک چقدر حقوق از این ملت می‌گیرند. از جیب این فقرا و بیچاره‌ها در می‌آورند و به جیب این گردن کلفتها می‌ریزند. و آن وقت اینها مگر به نظامی ما تعلیم نظامی می‌دهند؟ اینها می‌خواهند این نظامیها را همین طوری نگه دارند که هر طوری دلشان می‌خواهد عمل بکنند.
شاه، منشأ تمام مفاسد
اگر ما یک ارتش انگلی نداشتیم و یک ارتش مستقل داشتیم، اجازه نمی‌داد که مستشارها بیایند همه چیزها در تحت دستور آنها باشد؛ و اینها صاحب منصبهایشان جز آلت هیچ چیز نباشند. برای اینکه ارتش ما هم یک ارتشی [مستقل‌] نیست؛ همه‌اش در تحت نظر یک آدم است. یک آدم فاسد همه چیز را فاسد کرده. یک بز فاسدِ کچل می‌گویند یک گله را کچل می‌کند. این فساد، همه فسادها ... منتها ایران از باب اختناقی که هست نمی‌توانند دست بگذارندروی آنکه همه مفسده‌ها زیر سر اوست. می‌گویند مأمورین، مأمورین! آقا مأمورین از کی امر دارند که بکشند مردم را؟ از کی امر دارند که بریزند توی مدرسه حجتیه و طلبه‌ها را بکشند؟ از کی امر دارند که در چهار راهها مسلسل را بکشند و مردم را بکشند؟ (1) مگر کسی می‌تواند امر بدهد الّا خود آن مردک؟ از خود اوست همه این مفاسد. مگر مجلس حق دارد که یک کلمه‌ای بگوید بدون اذِن این مردک؟ مگر ارتش حق دارد یک کلمه بگوید بدون اذِن این؟ مگر قضات ما آزادند؟ مگر استقلال قضایی ما داریم؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحیت هم ندارند. اشکال این است که چرا رفتی قاضی شدی؟ می‌گویی نمی‌توانم حکم حق بکنم؛

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>