شرکت امریکایی، شرکت - نمی‌دانم - کجا، شرکت کجا، قرارداد سد با آنها، روی چه زمینه؟ چرا عمله‌ها همه از ایرانند؟ آنکه باید خشت بکشد و - عرض می‌کنم - شن بکشد به دوشش با یک قیمت کمی، یک اجر کمی، یک اجرت کمی بگیرد و از صبح تا غروب کار کند، آن از ایران حساب می‌شود! در شرکت نفت همین طور. همه جا همین است. نقشه این است اصلش که ما به شکل یک کارگر درجه سه درآمده ایم و «تمدن بزرگ» هم داریم! تمدن بزرگ! محتوای این «تمدن بزرگ» در ایران عبارت است از یک دسته عمله، یا به شکل عمله، به شکلِ - فرض کنید که - فرهنگی و عمال برای این اربابها، نفت را حمل کنند و بدهند به حلقوم آقای کارتر و رفقای او! عملگی کنند اینها با یک قیمت کمی، یک اجر کمی و نفتها را حمل کنند برای آنها. سد هم می‌خواهند بسازند باید کارشناس بیاید، اوامر کند و نقشه به قول خودشان بکشد؛ برای نقشه کشیدنش چند میلیون دلار می‌گیرد که یک نقشه بدهد. یک شب بنشیند، یک نقشه‌ای می‌دهد - یا دو شب - آن وقت چند میلیون دلار او می‌گیرد! خوب ما چی؟ شما عملگی باید بکنید! ماها عملگی باید بکنیم، ما آجر باید حمل بکنیم! کاری دیگر از ما نمی‌آید. چرا نمی‌آید؟ برای اینکه ما فرهنگ نداشتیم، ما نتوانستیم که خودمان سد خودمان را بسازیم.
الفاظ بی‌محتوا!
هر چی را آدم دست رویش می‌گذارد در این «تمدن بزرگ»، الفاظش سر جای خودش است، الفاظ سر جای خودش است اما محتوایش را آدم می‌بیند ندارد. مهندس و نمی‌دانم دکتر و از این قبیل الفاظ زیاد است اما محتوا چیست؟ محتوا ندارد! در نظاممان هم که می‌رویم الفاظ زیاد است! اینقدر «سپهبد» و «ارتشبد» ما داریم که فوجها «سپهبد» و «ارتشبد» ما داریم! یکی از ظُرَفا (1) می‌گفت در تمام امریکا دو تا ارتشبد - نمی‌دانم - سه تا ارتشبد، به صورت این معنی هست اما ایران صفها از ارتشبد هست، صدها - نمی‌دانم - سپهبد هست! آن الفاظ همه‌اش به قوت خودش باقی است لکن‌

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>