ایشان نمی‌آید که اینطور کارها بدون اطلاع ایشان شده است.
فرضیه پذیرش توبه شاه!
خوب، یک صحبت دیگر هم ممکن است کسی بکند که نخیر، این همه بد بوده است و ایشان هم کرده‌اند لکن توبه قبول [است‌]. این آمده است می‌گوید من توبه کردم. توبه پیش خلق و خالق قبول است و هر که یک کاری بکند توبه بکند - ولو هر چه کار بدی باشد - این را باید از او قبول بکنیم. این هم یک راه است که کسی بگوید که حالا دیگر شاه سلطنت بکند و حکومت نکند و توبه هم کرده است و کارهایی هم که تا حالا کرده است تمام هیچی دیگر، حالا توبه کرده! در توبه هم این مطلب هست - حالا اگر ما فرض کنیم توبه هم بکند - توبه پیش خدا هم قبول نیست مگر اینکه آن چیزهایی که مربوط به حقوق مردم است رد بشود. اگر یک کسی یک کسی را کُشت و بعد بگوید من توبه کردم این توبه قبول نیست، باید این را که کشته است جبران بکند؛ وقتی جبران کرد، آن وقت پیش خدا هم وقتی توبه بکند قبول است. ایشان بدون جبران، چون شخص اول مملکت است، خدا یک حساب دیگری برایش باز می‌کند؟! شخص اول مملکت را دیگر خدا حساب این را نمی‌کند که این بیست و چند سال جرم مرتکب شده است، اموال مردم را خورده است، نفوس مردم را تلف کرده است، امر به خرابیها کرده است، خیانتها کرده، جنایتها کرده، خدا از باب اینکه ایشان شاهند - معلوم شد پیش خدا مثلاً به منطق آنها شاه و غیر شاه فرق دارند! - چون شاه است از این جهت می‌گوید که نه این دیگر قبول است! مردم که جوانهایشان از بین رفته، بروند گم شوند! اینها چه هستند، خوب مقابل شاه که نمی‌شود این حرفها را زد!
بگوییم که توبه ایشان قبول است بدون اینکه شرایط توبه قبول باشد؟ اگر مردم عادی مال مردم را خوردند بگوید توبه کردم، مال مردم را باید بدهد تا توبه باشد؛ و الّا این همان توبه گرگ می‌شود. و ایشان خوب، بیایند حالا - اگر می‌خواهد، اگر واقعاً توبه کرده‌اند - بسم الله، بیایند درِ بانکهای خارجه را اول باز کنند و این اموالی که در این بانکها
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>