نسل دیگر نه - همینهایی که سابقاً پاسبان پیششان آنطور بود، ریختند توی خیابان و گفتند که ما این سلسله را نمی‌خواهیم. با شخصی که شخص اول مملکتْ خودش را حساب می‌کرد، مخالفت کردند. این یک تحول بود که نمی‌شود روی مسائل عادی حسابش را کرد؛ که یک تربیت طولانی شد و یک قشرهای دیگر آمدند روی کار و این کار را کردند. این یک تحول الهی بود؛ یعنی با اراده خدا این مطلب واقع شد. یک تحول دیگری هم که پیدا شد، این انسانیت [بود] که پیدا شد در بین جوامع؛ که بیشترش شکوفایی ...، در حال انقلاب بود. حس معاونت در مردم پیدا شد؛ که در این تظاهرات که واقع می‌شد - که شماها خودتان بهتر می‌دانید - از هر جا که عبور می‌کردند، مردم با اینها کمک می‌کردند. آب می‌دادند، ساندویچ می‌دادند، چه می‌کردند. یکی از دوستان من گفت، که من در تهران دیدم در این تظاهرات، یک پیرزنی یک کاسه‌ای دستش گرفته و توی آن پول است. به ذهنم آمد که این مثلاً فقیری است که پول می‌خواهد؛ وقتی تحقیق کردم، با او صحبت کردم، گفت که امروز روزی است که تعطیل است و نمی‌شود مردمی که از اینجا عبور می‌کنند ممکن است که بخواهند تلفن کنند، پول خرد نداشته باشند؛ من این را نگه داشته‌ام اینجا که کسانی که می‌خواهند تلفن کنند - تلفن هم همان جا بود - از این پول بردارند تلفن کنند. این البته یک چیز کوچکی است؛ اما مطلب خیلی بزرگ است. یک همچو تحول روحی در بین مردم پیدا شد، و تحول به جایی رسید که شهادت را بر خودشان یک فوزی می‌دانستند؛ بسیاری از اشخاص، از جوانها، بعضی از جوانها. در نجف من بودم که آمد جوانی پیش من گفت - خیلی با جدیت - که شما دعا بکنید که من شهید بشوم. حالا هم گاهی وقت‌ها همین مطلب هست. کاغذی که دیروز به من رسیده بود باز اینکه شما دعا کنید که بچه‌های من شهید بشوند. این هم یک تحول روحی، که اینها نظیر همان کسانی که در صدر اسلام بودند و برای شهادت استقبال می‌کردند و پیشقدم می‌شدند، در ملت ما هم این مطلب پیدا شد. اینها یک تحولات روحی بود که در مردم پیدا شد، که نمی‌شود اسمی روی آن گذاشت، الّا اینکه یک دست غیبی در کار بود. و همینها موجب این شد که در مقابل تانک و توپ - همه این‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>