- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
سخنرانی در جمع بانوان تهران و پاسداران دشت مغان (انسان سازی هدف انبیا)
- سخنرانیزمان: 8 خرداد 1358 / 3 رجب 1399
مکان: قم
موضوع: انسان سازی، هدف اصلی از بعثت انبیا
حضار: بانوان (جنوب شهر تهران و مکتب ولی عصر) - پاسداران ومرزنشینان دشت مغانبسم الله الرحمن الرحیمهدف نهایی پیامبران از بعثت و نهضت
نهضتهایی که به وسیله انبیا و اولیا - علیهم السلام - واقع شده است قابل مطالعه است. ما که تابع مکتب انبیا هستیم باید آن نهضتها را مطالعه کنیم، و بفهمیم نهضت چه بوده است؛ و برای چه بوده است؛ مقصد انبیا از نهضت چه بوده است، مقصد پیغمبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - از نهضت اسلامی چه بوده است؛ مقصد ائمه ما - علیهم السلام - چه بوده است. آیا فقط این بوده است که دست ستمکاران را کوتاه کنند؟ آیا دعوت انبیا فقط برای این بوده است که مزاحمین با مستضعفین را کنار بزنند؛ و همین که غلبه بر آنها کردند و کار را به پیروزی و راندن آنها رساندند، کار تمام است؟ آیا مقصد انبیا این است که ظالم نباشد فقط، یا مقصد بالاتر از این است. اگر مقصد بالاتر از این است، باید ما هم که تابع انبیا هستیم و تابع مکتب اسلام هستیم، به تبعیت از آن بزرگان دین و دنیا مقصدمان همان مقاصد باشد. آیا راندن رژیم پهلوی و ابطال رژیم شاهنشاهی تمام مقصد بود؟ آیا رفاه ملت و رسیدن ملت به چیزهای مادی آخر مقصد است؟ انبیا آمدهاند تا مردم را، تا جامعه را، ترتیبی بدهند که رفاه زندگی مادی آنها باشد؟ مقصد انبیا این بوده است که مستکبرین بروند، و مستضعفین به نوای دنیایی برسند یا مقصد بالاتر از اینهاست؟ این همه انبیا آمدهاند و دعوت کردند و کشته شدند، جنگها کردند و زحمتها کشیدند، فقط برای این بود که مستکبرین را کنار بزنند، و تودههای مردم را برای آنها رفاه حاصل کنند یا مقصد بالاتر از اینهاست؟ خدای تبارک و تعالی که انبیا را فرستاده است برای تعمیر دنیا - فقط فرستاده است یا مقصد بیشتر از اینهاست، بالاتر از اینهاست؟
هدف نهایی، استقرار حکومت قرآنی
اگر مقصد همین شکست مستکبرین بود، ما به مقصد تقریباً رسیدیم و آنها را شکست داده ایم. ملت ما شکست داد اجانب را. دست خیانتکاران را قطع کرد. و این ریشههایی هم که مانده است این را هم قطع میکنند. لکن مقصد همین نیست. اگر مقصد این بود که زاغه نشینها از زاغه نشینی بیرون بیایند و یک سر و سامانی پیدا بکنند، این هم ان شاء الله میشود و با همت همه باید بشود، لکن باز مقصد این نیست. مقصد این است که کشور ما یک کشور اسلامی باشد؛ کشور ما در تحت رهبری قرآن، تحت رهبری پیغمبراکرم و سایر اولیای عظام، اداره بشود. رفتن مستکبرین مقدمه است. رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام است.
آزادی، استقلال، مقدمه هدف نهایی
رژیم اسلامی مثل رژیمهای، مکتبهای مادی نیست، مکتبهای مادی تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت این است که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند - آنهایی که راست میگویند - اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست؛ یک مکتب مادی - معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است؛ برای انسان سازی آمده است. همه مکتبهای توحیدی برای انسان سازی آمدهاند. ما مکلفیم انسان بسازیم. شما خانمها، که زحمت کشیدید و اینجا آمدید، در این زحمت مکلفید انسان بسازید. مکلفید در دامنهای خودتان انسان مهذب بار بیاورید. مقصد اسلام و مقصد همه انبیا این است که آدمها را تربیت کنند؛ صورتهای آدمی را آدم معنوی و واقعی کنند. مهم در نظر انبیا این است که انسان درست بشود. اگر انسان تربیت شد، همه مسائل حل است. یک مملکتی که دارای انسان مهذب است، تمام مطالبش حل است. انسان آگاه مهذب همه ابعاد سعادت را برای کشور تأمین میکند. انسانی که ایمان به خدای تبارک و تعالی - دارد، انسانی که متعهد است، انسانی که مهذب است، دست ظالم را کوتاه میکند لکن مقصد همین نیست. این یکی از خدمتهایی است که میکند. آزادی برای مردم تأمین میکند. لکن این یکی از مقاصد است؛ همه این نیست. استقلال برای کشور تأمین میکند لکن همه مقصد این نیست. رفاه برای امت درست میکند لکن مقصد این نیست.
تربیت همه جانبه انسان، هدف اصلی
انسان حیوان نیست، انسان یک موجودی است که در طرف سعادت به بالاترین مقام میرسد، در طرف کمال به بالاترین مقام موجودات میرسد؛ و اگر انحراف داشته باشد، از پست ترین موجودات پست تر است. انبیا که دیدند مردم در هلاکت هستند از حیث اخلاق، از حیث عقاید، از حیث اعمال، مکتبهایی را خدای تبارک و تعالی به آنها الهام کرد تا نجات بدهد انسان را به همه ابعادی که دارد، اگر انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات، لکن حیوانی که تدبیر دارد، حیوانی که اهل صنعت است، اگر این بود، احتیاج به آمدن انبیا نداشت؛ برای اینکه این راه راهی است که مادیین خودشان ادراک میکنند. آمدن انبیا برای این است که آن راههایی که بشر نمیداند، آن حقایقی را که انسان نمی داند، به آنها تعلیم بفرمایند. انبیا برای راهنمایی یک مقام بالاتر، یک مقام انسانی بالاتر، آمدهاند. قرآن کتاب آدم سازی است؛ برای آدم ساختن آمده است. کتاب حیوان سازی نیست؛ کتاب تعمیر مادیت نیست؛ همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت میکند. مادیات را قبول دارد در پناه معنویات؛ و مادیات را تَبَع معنویات قرار میدهد.
راه طولانی برای ساختن کشوری اسلامی
مملکت ما وقتی مملکت اسلامی است که تعالیم اسلام در آن باشد. اگر تعالیم اسلامی در آن نباشد، اسلامی نیست؛ هر چه ما بگوییم «جمهوری اسلامی»، جمهوری اسلامی لفظ نیست. با رأی ما جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمیکند. بله، رژیم رسمی رژیم جمهوریت میشود لکن اسلامی نمیشود مگر آنکه احکام اسلام در او جاری - بشود. با جریان قانون اساسی هم اسلامی نمیشود؛ با مجلس شورا هم اسلامی نمیشود. اینها همه مقدمه است. وقتی میتوانید بگویید که مملکت اسلامی است که بازارْ اسلامی بشود؛ تهذیب نفس باشد؛ نه مثل بازار ما که سنگر گرانفروشی و تعدی است! وقتی اسلامی میشود که مرد و زن اسلامی بشوند؛ همه افراد اسلامی باشند. الگو حضرت زهرا - سلام الله علیها - است. الگو پیغمبر اسلام است. ما وقتی مملکتمان اسلامی است، وقتی میتوانیم ادعا کنیم که جمهوری اسلامی داریم، که تمام این معانی که در اسلام است تحقق پیدا بکند. ما الآن اول راه هستیم. ما جمهوری اسلامی را به رأی اثبات کردیم؛ دست خیانتکاران هم بریدیم و میبریم؛ لکن این کافی نیست. بعد از آن باز راه زیاد است: هم راه تحصیل زندگی صحیح برای مستمندان که در پیش است و باید پیش برود؛ و هم راه معنویات که او، راه بالاتر است.
کامیابی بشریت، در گرو معنویت
خانمهای محترم! خودتان را تهذیب کنید؛ و کودکان خودتان را تهذیب کنید. کودکان خودتان را اسلامی بار بیاورید، که در اسلام همه چیز است. خودتان در پناه اسلام و به اخلاق اسلامی متخلق بشوید، که همه چیز در اسلام است. آقایان محترم! خانمهای محترمات! ندای اسلام را لبیک بگویید. اسلام برای تأمین علف نیامده است! اسلام برای تأمین معنویات آمده است. همهاش فریاد از مادیات نباشد؛ برخلاف مسلک اسلام است. معنویات اگر تحقق پیدا کرد، مادیات معنوی میشود و به دنبالش هست. اسلام مادیات را به تبع معنویات قبول دارد؛ مادیات را مستقلاً قبول ندارد. اساس معنویات است. یک کشور با معنویاتش کشور است. [اینگونه نیست که] آزاد باشد و هر چه بخواهد بکند، ولو دزدی بکند ولو خیانت بکند امروز روز امتحان است برای شما. شما آزاد شدید، شما مستقل شدید، آزاد شدید که هر چه بخواهید بگویید؟ و هر چه بخواهید بکنید؟ خیر، خدای تبارک و تعالی به شما آزادی عنایت کرد و شما را در این آزادی امتحان میفرماید ببینیم تا ما چه بکنیم. در این آزادی چه بکنیم؛ با زیردستان چه - بکنیم؛ با برادران خود چه بکنیم؛ با خواهران خود چه بکنیم. آزادیِ تنها سعادت ملت نیست، استقلالِ تنها سعادت ملت نیست، مادیتِ تنها سعادت ملت نیست. اینها در پناه معنویات سعادتند. معنویات مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل کنید. علمِ تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است؛ ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه میکند؛ و کوشش کنید در تحصیل معنویات. در خلال علم که تحصیل میکنید معنویات را تحصیل کنید. دانشگاهها معنویت پیدا بکنند، مدارس معنویت پیدا بکنند، مکتبها معنویت پیدا بکنند، تا ان شاء الله سعادتمند بشوند. خداوند همه شما را سعادتمند کند.والسلام علیکم و رحمة الله