صفحه 155
اسمايى در مقام تجليات به اسميّت است، يكى هم تجلى فعلى است، كه يكى مقام احد [يت‌] گفته مى‌شود، يكى مقام واحديت گفته مى‌شود، يكى مقام مشيت گفته مى‌شود. اصطلاحات اين طورى هم دارد و شايد آيات شريفه آخر سوره حشر كه سه تا آيه است: هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ علِمُ الْغَيْبِ و الشَّهدَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ، هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ [الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحنَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌]، هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ .... (۱) [اشاره به اين باشد].
اين احتمال مى‌رود كه اين در سه آيه وارد شدن و سه جور ذكر كردن، همين مقامات ثلاثه اسما باشد، كه اسم در مقام ذات، مناسب با همان اسماى اولى است كه در آيه وارد شده؛ و اسم به تجلى صفاتى، مناسب با آن اسمايى است كه در آيه دوم واقع شده؛ و تجلى فعلى هم مناسب با هُوَ اللَّهُ الْخلِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ... است، كه سه جلوه است: جلوه ذات براى ذات و جلوه در مقام اسما و جلوه در مقام ظهور. شايد هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْاخِرُ (اول اوست، آخر هم اوست) [اشاره به اين باشد كه‌] ديگران اصلًا منفى‌اند.
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْاخِرُ وَ الظَّهِرُ وَ الْبَاطِنُ؛ هر چه ظهور است، اوست، هوست، نه اينكه از اوست: «هُوَ الظاهِرُ وَ هُوَ الْباطِنُ وَ هُوَ الْأوَّلُ وَ هُوَ الْآخِرُ».
مراتب براى جلوه‌ها هست، لكن آن طور نيست كه جلوه‌ها از متجلى، يك جدايى داشته باشند، البته تصورش مشكل، بعد از تصور، تصديقش آسان است. شايد هم اللَّه، اسم از براى همان تجلى در مقام صفات باشد.

(۱)- اوست خدايى كه جز او خدايى نيست، داناى غيب و شهود است و او رحمان و رحيم است. اوست خدايى كه جز او خدايى نيست، بدانيد كه او پادشاه پاك، بى‌خلل، ايمنى‌بخش، مراقب، نيرومند، مقتدر، عظيم است. خداى يكتا از آنچه با او شريك مى‌سازند منزه است، وى خداى آفريننده، موجِد، صورتگر است ....
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>