- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
صفحه 63
تنبيهٌ و نكتةٌ
بدان كه در وجه تقديم إيّاكَ نَعْبُدُ بر إيّاكَ نَسْتَعين، با آنكه به حسب قاعده بايد «استعانت» در عبادت مقدّم بر خود «عبادت» باشد، گفتهاند كه «عبادت» بر «استعانت» مقدّم شده، نه بر «اعانت»؛ و گاهى اعانت بىاستعانت شود؛ و نيز چون اين دو به هم مرتبط هستند، در تقديم و تأخير فرقى نكند، كَما يُقالُ: قَضيْتَ حَقّى فَأَحْسَنْتَ الَىَّ و احْسَنْتَ الىَّ فَقَضَيْتَ حَقّى؛ (۱) و نيز استعانت براى عبادتِ مستأنفه است نه عبادت واقعه؛ و برودت اين وجوه بر ارباب ذوق پوشيده نيست.
و شايد نكته آن باشد كه حصر استعانت به حق تعالى به حسب مقام سلوك الى اللَّه متأخّر است از حصر عبادت؛ چنانچه واضح است كه بسيارى از موحّدين در عبادت و حاصرين عبادت را به حق، در استعانت مشركند و حصر استعانت به حق نكنند؛ چنانچه از بعض ارباب تفسير نقل نموديم كه حصر استعانتْ حقيقى نيست. پس حصر در عبادت، به معنى متعارف، از اوايل مقامات موحّدين است؛ و حصر استعانت ترك غير حق است مطلقاً.
و پوشيده نباشد كه مقصود از «استعانت» فقط استعانت در عبادت نيست؛ بلكه استعانت در مطلق امور است؛ و اين پس از رفض اسباب و ترك كثرات و اقبال تامّ على اللَّه است؛ و به عبارت ديگر، حصر «عبادت» حق خواهى و حق طلبى است و ترك طلب غير است؛ و حصر «استعانت» حقبينى و ترك رؤيت غير است؛ و ترك رؤيت غير، در مقامات عارفين و منازل سالكين، مؤخر از ترك طلب غير است.
بدان كه در وجه تقديم إيّاكَ نَعْبُدُ بر إيّاكَ نَسْتَعين، با آنكه به حسب قاعده بايد «استعانت» در عبادت مقدّم بر خود «عبادت» باشد، گفتهاند كه «عبادت» بر «استعانت» مقدّم شده، نه بر «اعانت»؛ و گاهى اعانت بىاستعانت شود؛ و نيز چون اين دو به هم مرتبط هستند، در تقديم و تأخير فرقى نكند، كَما يُقالُ: قَضيْتَ حَقّى فَأَحْسَنْتَ الَىَّ و احْسَنْتَ الىَّ فَقَضَيْتَ حَقّى؛ (۱) و نيز استعانت براى عبادتِ مستأنفه است نه عبادت واقعه؛ و برودت اين وجوه بر ارباب ذوق پوشيده نيست.
و شايد نكته آن باشد كه حصر استعانت به حق تعالى به حسب مقام سلوك الى اللَّه متأخّر است از حصر عبادت؛ چنانچه واضح است كه بسيارى از موحّدين در عبادت و حاصرين عبادت را به حق، در استعانت مشركند و حصر استعانت به حق نكنند؛ چنانچه از بعض ارباب تفسير نقل نموديم كه حصر استعانتْ حقيقى نيست. پس حصر در عبادت، به معنى متعارف، از اوايل مقامات موحّدين است؛ و حصر استعانت ترك غير حق است مطلقاً.
و پوشيده نباشد كه مقصود از «استعانت» فقط استعانت در عبادت نيست؛ بلكه استعانت در مطلق امور است؛ و اين پس از رفض اسباب و ترك كثرات و اقبال تامّ على اللَّه است؛ و به عبارت ديگر، حصر «عبادت» حق خواهى و حق طلبى است و ترك طلب غير است؛ و حصر «استعانت» حقبينى و ترك رؤيت غير است؛ و ترك رؤيت غير، در مقامات عارفين و منازل سالكين، مؤخر از ترك طلب غير است.
(۱)- چنانكه گفته مىشود: حق مرا دادى، پس به من نيكى كردى و به من نيكى كردى پس، حقم را دادى.