- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
السّالکین - فإنّی قد ألقیت فی روعه أمّهات ما عندی من أصول الفلسفة المتعالیة و شطراً وافراً مما تلقّیت عن المشایخ العظام و صحف أرباب المعارف؛ فقد بلغ - بحمدالله - فوق المراد و تردّی برداء الصّلاح والسّداد و علی الله التّکلان فی المبدأ و المعاد. و لقد أُکرّر وصیتی بما وصّانا المشایخ العظام أن یضنّن بأسرار المعارف إلّا علی أهله ولا یتفوّه بحقائق العوارف فی غیر محله؛ فإنّ الله جلّ اسمه قال: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَلا یَزیدُ الظَّالِمِینَ إلَّا خَسارَاً. و التماسی منه- دام عزّه- أن یذکرنی عند ربّه ذکراً جمیلاً، ولا ینسانی عن الدّعاء فی کل الأحوال؛ فإنّ بابه مفتوحٌ للرّاغبین. رَبَّنا آتِنا فیِ الدُّنیا حَسَنَةً وَ فیِ الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذاب النَّارِ. و احشرنا مع الأبرار، و جنّبنا عن مخالطة السیّئة الأشرار بحقّ محمدٍ وآله الأطهار - علیهم السّلام. قد وقع الفراغ فی السّادس و العشرین من شهر ذی الحجّة الحرام (1357) و أنا العبد الضّعیف السّیّد روح الله بن السّیّد المصطفی الخمینی الکَمَرهای.
[ترجمه:
حمد و سپاس از آنِ خدایی است که از مَکمَن غیبِ هویت (حضرت احدیت) بر حضرت اسمایی تجلی فرمود و اسمای ذاتی او به حقیقتِ عمایی در حضرت واحدیت ظاهر شد، و جمله نعوت و صفاتش در احدیتِ غیبی وحدت یافت و نعمات وی به وجهه باطنی کسوت یگانگی پوشید. متعالی و متفرد در عین تشبیه، و مُتَدانی و متجلی در اصل تنزیه. و او راست کلیدهای (خزاین) غیب اسما، و مُهر شدههای حقایق نعمتها. خدایا! پس تو پاک و منزهی؛ ای آنکه آمال عارفان به اوج کمال احدیتش نرسد و اوهام واصفان از رسیدن به کبریای هویتش عاجز مانَد! عظمتت والاتر از آن است که راه ورود بر واردی دهد، و آلای تو مقدستر از آنکه محمودِ حامدی شود. اوّلیت در عین آخریت و آخریت در عین اوّلیتْ توراست؛ پس تویی که پرستیده و پرستندهای. بارالها! تو را به لسانهای پنج گانهات حمد و سپاس میگوییم در عینِ جمع وجود، بر آلای متجلی در غیب و شهود؛ ای آنکه ظاهری در عین باطن بودن، و باطنی در عین ظاهر بودن!
پروردگارا! از تو یاری میجوییم و به تو پناه میبریم، از شرّ وسواسِ خناس؛ راهزن طریق انسانیت و راهبر یاران خود به جهنم پرتگاه طبیعت ظلمانی. پس ما را به صراط
[ترجمه:
حمد و سپاس از آنِ خدایی است که از مَکمَن غیبِ هویت (حضرت احدیت) بر حضرت اسمایی تجلی فرمود و اسمای ذاتی او به حقیقتِ عمایی در حضرت واحدیت ظاهر شد، و جمله نعوت و صفاتش در احدیتِ غیبی وحدت یافت و نعمات وی به وجهه باطنی کسوت یگانگی پوشید. متعالی و متفرد در عین تشبیه، و مُتَدانی و متجلی در اصل تنزیه. و او راست کلیدهای (خزاین) غیب اسما، و مُهر شدههای حقایق نعمتها. خدایا! پس تو پاک و منزهی؛ ای آنکه آمال عارفان به اوج کمال احدیتش نرسد و اوهام واصفان از رسیدن به کبریای هویتش عاجز مانَد! عظمتت والاتر از آن است که راه ورود بر واردی دهد، و آلای تو مقدستر از آنکه محمودِ حامدی شود. اوّلیت در عین آخریت و آخریت در عین اوّلیتْ توراست؛ پس تویی که پرستیده و پرستندهای. بارالها! تو را به لسانهای پنج گانهات حمد و سپاس میگوییم در عینِ جمع وجود، بر آلای متجلی در غیب و شهود؛ ای آنکه ظاهری در عین باطن بودن، و باطنی در عین ظاهر بودن!
پروردگارا! از تو یاری میجوییم و به تو پناه میبریم، از شرّ وسواسِ خناس؛ راهزن طریق انسانیت و راهبر یاران خود به جهنم پرتگاه طبیعت ظلمانی. پس ما را به صراط