- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
ممالک اسلامی را باید حفظ کرد، دفاع از ممالک اسلامی جزء واجبات است؛ لکن نه اینکه ما اسلامش را کنار بگذاریم، و بنشینیم فریاد ملیت بزنیم و «پان ایرانیسم»!
هدف اساسی استثمارگران، نابودی اسلام
در هر صورت، نقشه مطالعاتی که اینها کردهاند طولانی و مخازن ما را به دست آوردند که ما چقدر داریم و تا چه وقت میتوانیم به آنها پس بدهیم و از ما بگیرند، و همه ملتها و عشایری که ما داریم و همه قطبها را مطالعه کردهاند در این معنا که دیدهاند ما اگر بخواهیم این مخازن را از اینها بگیریم و این مملکت و این کشور را پایگاه خودمان کنیم برای پایگاههای نظامی، تا اسلام زنده است نمیشود. باید اسلام را سربُرید، حالا اگر میشود توی دامن خود مردم! و این را کردند، و خیلی هم توفیق بردند. یک روزی بود که اگر یک ملّایی راجع به مطلب سیاسی یک کلمهای میگفت، میگفتند آخوند «سیاسی» است، بیندازش دور! شاید نمیرفتند با او نماز بخوانند. این چه بود؟ این یک نقشهای بود که آخوند را از سیاست کنار بگذارند. اسلام را کنار بگذارند؛ و سیاست هم کنار و علی حده. آنها کارهای خودشان را بکنند و مخازن ما را ببرند و مملکت ما را تحت سلطه قرار بدهند؛ آخوند هم برود توی خانهاش بنشیند و حمد و سوره بخواند! خیلی هم کار بکند، چند تا کلمه اخلاقی برای مردم بگوید. این نقشهای بود که میخواستند که اسلام را کنار بگذارند از سیاست، سیاستْ دست آنها، و اسلام هم برکنار.
اسلام و سیاست
پاکروان (1) به من گفت، در همان روز آخری که دیگر از حبس بنا بود بیرون بیاییم و به آن حصر وارد بشویم - حبس دوم - گفت که سیاست دروغ گفتن است، خدعه است، فریب است. و کلمهاش هم این بود که «پدرسوختگی» است! این را بگذارید برای ما همین جا میخواست پدرسوختگی کند، یعنی میخواست کلاه سر من بگذارد! من گفتم
هدف اساسی استثمارگران، نابودی اسلام
در هر صورت، نقشه مطالعاتی که اینها کردهاند طولانی و مخازن ما را به دست آوردند که ما چقدر داریم و تا چه وقت میتوانیم به آنها پس بدهیم و از ما بگیرند، و همه ملتها و عشایری که ما داریم و همه قطبها را مطالعه کردهاند در این معنا که دیدهاند ما اگر بخواهیم این مخازن را از اینها بگیریم و این مملکت و این کشور را پایگاه خودمان کنیم برای پایگاههای نظامی، تا اسلام زنده است نمیشود. باید اسلام را سربُرید، حالا اگر میشود توی دامن خود مردم! و این را کردند، و خیلی هم توفیق بردند. یک روزی بود که اگر یک ملّایی راجع به مطلب سیاسی یک کلمهای میگفت، میگفتند آخوند «سیاسی» است، بیندازش دور! شاید نمیرفتند با او نماز بخوانند. این چه بود؟ این یک نقشهای بود که آخوند را از سیاست کنار بگذارند. اسلام را کنار بگذارند؛ و سیاست هم کنار و علی حده. آنها کارهای خودشان را بکنند و مخازن ما را ببرند و مملکت ما را تحت سلطه قرار بدهند؛ آخوند هم برود توی خانهاش بنشیند و حمد و سوره بخواند! خیلی هم کار بکند، چند تا کلمه اخلاقی برای مردم بگوید. این نقشهای بود که میخواستند که اسلام را کنار بگذارند از سیاست، سیاستْ دست آنها، و اسلام هم برکنار.
اسلام و سیاست
پاکروان (1) به من گفت، در همان روز آخری که دیگر از حبس بنا بود بیرون بیاییم و به آن حصر وارد بشویم - حبس دوم - گفت که سیاست دروغ گفتن است، خدعه است، فریب است. و کلمهاش هم این بود که «پدرسوختگی» است! این را بگذارید برای ما همین جا میخواست پدرسوختگی کند، یعنی میخواست کلاه سر من بگذارد! من گفتم