- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
شکست دادیم؛ چهره اسلام را به جور مُنْکَر نمایش دادیم. و این یک مسئله مهمی است برای همه ما. من که یک طلبه هستم و شما که آقایان هستید، همهمان، در این امر شرکت داریم. مشترکیم در اینکه باید حفظ کنیم این آبروی اسلام را. و او به این است که قدمهای خودمان را متوجه باشیم کجا میگذاریم؛ کارها چه جور انجام میگیرد؛ قلمها چه جور به کار میافتد. خیال نکنید که امروز قضیه شما و من است، امروز قضیه اسلام است؛ یعنی ما در یک حالی الآن واقع هستیم، در یک وقت حساسی واقع هستیم، که امر دایر بین این است که - خدای نخواسته، خدای نخواسته، و نخواهد شد ان شاء الله - اسلام زیر پای ما دفن بشود و برود سراغ کارش، شما خیال نکنید اگر در این نهضت خدای نخواسته روحانیت اسلام شکست بخورد، شکستی است که تا آخر دیگر شکست است - و بین اینکه پیروز بشویم ان شاء الله و میشویم و اسلام را به آن طوری که هست در این مملکت پیاده کنیم تا همه بدانند اسلام چه هست.
اسلام؛ متاعی است ارزشمند
این را کراراً گفتم که ما یک متاع خیلی ارزشمندی داریم و داشتیم، عُرضه عَرضهاش را نداشتیم. مثل یک کسی که یک متاع بسیار خوبی دارد توی انبار، نمیتواند بیرونش بیاورد؛ [و] تا عرضه نکند، مشتری پیدا نمیکند. ما یک متاع باارزشی داریم که همه این مکتبهایی که اسمشان را مکتب «مترقی» میگذارند در مقابلش هیچاند، و مع الأسف نتوانستیم عرضهاش کنیم، مدفون شد توی کتابها، توی کتابها مدفون شد! بیرون نیامد. مدفون شد پیش خود اهل علم و توی مغزهای اینها و بیرون نیامد. نتوانستیم از اسلام استفاده آن طوری که باید باشد بکنیم و نتوانستیم عرضه کنیم به عالَم که این متاع ماست تا ببینند متاع ما چیست. اینها ترس این را دارند که این متاع را ما بتوانیم عرضه کنیم. شما این را بدانید، اینهایی که الآن به ضد روحانیت و به ضد مذهب، منتها با پوشش اینکه نخیر مذهب چه طور، چه طور، به ضد اینها قلمفرسایی میکنند و قیام میکنند، اینها خوف این را دارند که ما یک وقتی بتوانیم عرضه کنیم این متاع را به عالم. وقتی عرضه بکنیم،
اسلام؛ متاعی است ارزشمند
این را کراراً گفتم که ما یک متاع خیلی ارزشمندی داریم و داشتیم، عُرضه عَرضهاش را نداشتیم. مثل یک کسی که یک متاع بسیار خوبی دارد توی انبار، نمیتواند بیرونش بیاورد؛ [و] تا عرضه نکند، مشتری پیدا نمیکند. ما یک متاع باارزشی داریم که همه این مکتبهایی که اسمشان را مکتب «مترقی» میگذارند در مقابلش هیچاند، و مع الأسف نتوانستیم عرضهاش کنیم، مدفون شد توی کتابها، توی کتابها مدفون شد! بیرون نیامد. مدفون شد پیش خود اهل علم و توی مغزهای اینها و بیرون نیامد. نتوانستیم از اسلام استفاده آن طوری که باید باشد بکنیم و نتوانستیم عرضه کنیم به عالَم که این متاع ماست تا ببینند متاع ما چیست. اینها ترس این را دارند که این متاع را ما بتوانیم عرضه کنیم. شما این را بدانید، اینهایی که الآن به ضد روحانیت و به ضد مذهب، منتها با پوشش اینکه نخیر مذهب چه طور، چه طور، به ضد اینها قلمفرسایی میکنند و قیام میکنند، اینها خوف این را دارند که ما یک وقتی بتوانیم عرضه کنیم این متاع را به عالم. وقتی عرضه بکنیم،