- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
در طول تاریخ، و در این پنجاه و چند سال اخیر، مأموریت داشتند اینها برای اینکه ما را عقب نگه دارند، نگذارند که یک دانشگاهی داشته باشیم؛ نگذارند که یک دبیرستان صحیح داشته باشیم. یک مأموریتی بود که آن مراکزی که از آن مراکز ممکن است که انسانهای آگاه پیدا بشوند آن مراکز را نگذارند که رشد بکند. رضاخان اوّلی که وارد شد، البته با صورت اسلامی وارد شد و در مجالس تعزیه داری و در مجالس روضه و در تکیهها در ماه محرّم راه میافتاد دور و تکیهها هم میرفت! ابتدا اینطوری، با این اسلحه، پیش آمد. بعد از اینکه قدرتش محکم شد و توانا شد، شروع کرد به کارهایی که مأمور بود. در رأس مأموریتش؛ کوبیدن روحانیون بود. این مدرسه فیضیه که ملاحظه میکنید، که آن وقت هم تمام حجراتش طلبه داشت، دو تا طلبه یا سه تا طلبه داشت! روز هیچ نمی توانستند توی حجرهها بروند. قبل از آفتاب حرکت میکردند تو باغات، باغهای شهر؛ و اواخر شب میآمدند. برای اینکه کارآگاهها و پاسبانها و اینها میآمدند اینها را میبردند که لباسشان را تغییر بدهند. حملهها شد به این طایفه. دانشگاه را نمیتوانستند آن وقت، روی اینکه مثلاً از دنیا یک چیزی داشتند، نمیتوانستند به آن ترتیب حمله کنند به آن. آن وقت از راه تبلیغات و از راه تعلیماتِ بر خلافِ مسلک صحیح پیش آمدند، و برنامههای استعماری داشتند. این دو قدرت را اینها [...] اعتقادشان این بود که اگر اینها قوه پیدا بکنند، ممکن است که سایر ملت هم دنبال اینها بیایند و نگذارند کارها انجام بگیرد. و لهذا در رأس برنامه کوبیدن روحانیت بود، و کوبیدن دانشگاهیها.
فریبکاریهای رژیم پهلوی
در زمان این دومی (1) هم، که دنبال این معنا بود که با سالوسی ابتدائاً کارها را انجام بدهد، و معلمهایی هم در این باب داشت، شروع کرد سالوسی از جهاتی. یکی راجع به اینکه خودش را به دیانت میبست. قرآن چاپ کرد! هرچند وقت یک دفعه میرفت در حرم حضرت رضا و میایستاد و نماز میخواند و زیارت میکرد! این یک راه بود. یک
فریبکاریهای رژیم پهلوی
در زمان این دومی (1) هم، که دنبال این معنا بود که با سالوسی ابتدائاً کارها را انجام بدهد، و معلمهایی هم در این باب داشت، شروع کرد سالوسی از جهاتی. یکی راجع به اینکه خودش را به دیانت میبست. قرآن چاپ کرد! هرچند وقت یک دفعه میرفت در حرم حضرت رضا و میایستاد و نماز میخواند و زیارت میکرد! این یک راه بود. یک