- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نیست. یا آن کسی که در آنجا دیپلم گرفته، دیپلمِ فُرم شرقی گرفته، اجازه ندارد در آنجا مطب باز بکند؛ نباید آنجا مطب باز بکند! او باید بیاید ایران، در ایران، یا در سایر ممالک شرقی، مطب باز بکند. وضع اینطوری بوده است، و ما را اینطوری بار آوردند.
ادعای دروغین تمدن بزرگ
الآن که بیدار شده است بحمدالله مملکت ما، و چشمش را باز کرده، چشمش را باز کرده به همه آشفتگیها؛ به همه چیزهایی که آشفته است. منتها شما محیط خودتان را میبینید، میبینید که آنجا چه قدر خرابی هست، که بهتر و بیشتر از ماها اطلاع دارید. دیگران هم هر کدام محیط خودشان را میبینند، میبینند که همان گرفتاریها و همان مسائل هست. چنانچه در سطح مملکت هر جایش بروید، راجع به این بیچارهها و این مستمندها، هرکس از هر طرف، هر گروهی که از هر طرف آمده است پیش من، میگوید که هیچ جا مثل آنجایی که ما هستیم عقب افتاده نیست. این برای اینکه همان محل خودش را دیده؛ و تبلیغاتی که شده است که این «تمدن بزرگ»، خیال میکند خوب، به استثنای اینجا جاهای دیگر حالا «تمدن بزرگ» است! آن یکی هم همان محل خودش را دیده؛ آن یکی هم همان. همه جا اینطور است. من وقتی که میآیند اینجا و شکایت میکنند که نه ما آب داریم، نه اسفالت داریم، نه بهداری داریم، نه چه داریم، میگویم آقا شما بروید تهران یا آن زاغه نشینهای تهران را ملاحظه کنید ببینید آنها بدتر است حالشان یا شما! بنابراین بوده است که این مملکت را ذخایرش را ببرند، و خودشان عقب مانده و مُفْلِس و بیچاره باقی بمانند. الآن ما وارد شدیم در این مملکتی که - یعنی این دیوار بزرگ را شکستید شما و رفتید آن طرف دیوار - میبینید هیچ ندارید، و هر چیز دارید خراب است. اگر هم همین مسئله «هیچ نداریم» بود، بهتر میتوانستیم ادارهاش کنیم تا خرابکاری، مأمور خرابکاری بودند! درست نوشته این مرد که «مأموریت برای وطنم» این صحیح است! اما چه مأموریتی؟ این مأموریتی که انجام داد. این جور مأموریت داشته است. الآن شما آن طرف دیوار که رفتید، هر جا بروید میبینید خراب
ادعای دروغین تمدن بزرگ
الآن که بیدار شده است بحمدالله مملکت ما، و چشمش را باز کرده، چشمش را باز کرده به همه آشفتگیها؛ به همه چیزهایی که آشفته است. منتها شما محیط خودتان را میبینید، میبینید که آنجا چه قدر خرابی هست، که بهتر و بیشتر از ماها اطلاع دارید. دیگران هم هر کدام محیط خودشان را میبینند، میبینند که همان گرفتاریها و همان مسائل هست. چنانچه در سطح مملکت هر جایش بروید، راجع به این بیچارهها و این مستمندها، هرکس از هر طرف، هر گروهی که از هر طرف آمده است پیش من، میگوید که هیچ جا مثل آنجایی که ما هستیم عقب افتاده نیست. این برای اینکه همان محل خودش را دیده؛ و تبلیغاتی که شده است که این «تمدن بزرگ»، خیال میکند خوب، به استثنای اینجا جاهای دیگر حالا «تمدن بزرگ» است! آن یکی هم همان محل خودش را دیده؛ آن یکی هم همان. همه جا اینطور است. من وقتی که میآیند اینجا و شکایت میکنند که نه ما آب داریم، نه اسفالت داریم، نه بهداری داریم، نه چه داریم، میگویم آقا شما بروید تهران یا آن زاغه نشینهای تهران را ملاحظه کنید ببینید آنها بدتر است حالشان یا شما! بنابراین بوده است که این مملکت را ذخایرش را ببرند، و خودشان عقب مانده و مُفْلِس و بیچاره باقی بمانند. الآن ما وارد شدیم در این مملکتی که - یعنی این دیوار بزرگ را شکستید شما و رفتید آن طرف دیوار - میبینید هیچ ندارید، و هر چیز دارید خراب است. اگر هم همین مسئله «هیچ نداریم» بود، بهتر میتوانستیم ادارهاش کنیم تا خرابکاری، مأمور خرابکاری بودند! درست نوشته این مرد که «مأموریت برای وطنم» این صحیح است! اما چه مأموریتی؟ این مأموریتی که انجام داد. این جور مأموریت داشته است. الآن شما آن طرف دیوار که رفتید، هر جا بروید میبینید خراب