- » امروز شنبه، 24 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
زجر میکرد، اعدام میکرد و اجازه نفس کشیدن نمیداد، ملت هم با او مخالفت داشت. اگر مشکلی برای دولت پیدا میشد، اگر ملت بر آن مشکل اضافه نمیکرد، از آن مشکل هم چیزی را کسر نمیکرد؛ معاونت نمیکرد، بلکه اگر شکست میخورد دولت، ملت خوشحال بود. و اگر دولت یا شاه غلبه میکرد، ملت متأثر بود.
ما دیدیم و شما هم شنیدید، و من هم بعضیش را شنیدم و بعضیش را دیدم، رضا خان در اینجا حکومت کرد، حکومت جائرانه و غیرقانونی، و با ملت آن کرد که تاریخ ثبت خواهد کرد، آن روزی که کشورهای اجانب هجوم آوردند و کشور ما را گرفتند و همه چیز ما در معرض خطر بود، لکن من شاهد بودم که وقتی که رضا خان از ایران بیرون رفت و بیرونش کردند، ملت ما در عین حالی که آن قدر ناراحت بود از آمدن اجانب، خوشحال شد. این را یک هدیه آسمانی میدانست. من به پسر بیرُشدِ او سفارش دادم که نکن کاری که مثل پدرت اگر از بین بروی مردم، شادی بکنند، نشنید و بعد وقتی که رفت، ملت ما شادیها کردند؛ در خیابانها شادیهای زیاد کردند. این دولتی که با ملت خودش مخالف است.
و حالا را ملاحظه کنید دولتی که در مقابل ملت نایستاده است. ملت هر روز نمی ترسند که مأمورین دولت بریزند و بگیرند و ببرند و حبس کنند و آزار بدهند آنها را. الآن ملت طوری است که اگر برای دولت مشکلی پیدا بشود، خود ملت پیشقدم میشوند برای رفع اشکال. الآن که دولت نمیتواند این گرفتاریهایی که ملت ما پیدا کرده است به واسطه رژیم سابق همه اطراف او را حل بکند، ملت ما ریختند و در همه قشرها دارند کمک میکنند، همین امروز، قبل از آمدن آقایان، اشخاصی که در جهاد سازندگی در خود قم مشغول فعالیت هستند، آمدند پیش من و فعالیتهایی که خودشان کرده بودند بدون اینکه از دولت هم کمکی باشد، برای من شمردند، که بسیار زیاد بود. چه قدر ساختمان، و چه قدر درو کردن گندمها و زراعتها برای کشاورزها، و چه قدر حمام، و چه قدر بهداری، و امثال اینها. این ملتی که کشور خودش را از خودش میداند و دولت خودش را هم از خودش میداند. وقتی که کشور از خودش شد و دولت از خودش، نه
ما دیدیم و شما هم شنیدید، و من هم بعضیش را شنیدم و بعضیش را دیدم، رضا خان در اینجا حکومت کرد، حکومت جائرانه و غیرقانونی، و با ملت آن کرد که تاریخ ثبت خواهد کرد، آن روزی که کشورهای اجانب هجوم آوردند و کشور ما را گرفتند و همه چیز ما در معرض خطر بود، لکن من شاهد بودم که وقتی که رضا خان از ایران بیرون رفت و بیرونش کردند، ملت ما در عین حالی که آن قدر ناراحت بود از آمدن اجانب، خوشحال شد. این را یک هدیه آسمانی میدانست. من به پسر بیرُشدِ او سفارش دادم که نکن کاری که مثل پدرت اگر از بین بروی مردم، شادی بکنند، نشنید و بعد وقتی که رفت، ملت ما شادیها کردند؛ در خیابانها شادیهای زیاد کردند. این دولتی که با ملت خودش مخالف است.
و حالا را ملاحظه کنید دولتی که در مقابل ملت نایستاده است. ملت هر روز نمی ترسند که مأمورین دولت بریزند و بگیرند و ببرند و حبس کنند و آزار بدهند آنها را. الآن ملت طوری است که اگر برای دولت مشکلی پیدا بشود، خود ملت پیشقدم میشوند برای رفع اشکال. الآن که دولت نمیتواند این گرفتاریهایی که ملت ما پیدا کرده است به واسطه رژیم سابق همه اطراف او را حل بکند، ملت ما ریختند و در همه قشرها دارند کمک میکنند، همین امروز، قبل از آمدن آقایان، اشخاصی که در جهاد سازندگی در خود قم مشغول فعالیت هستند، آمدند پیش من و فعالیتهایی که خودشان کرده بودند بدون اینکه از دولت هم کمکی باشد، برای من شمردند، که بسیار زیاد بود. چه قدر ساختمان، و چه قدر درو کردن گندمها و زراعتها برای کشاورزها، و چه قدر حمام، و چه قدر بهداری، و امثال اینها. این ملتی که کشور خودش را از خودش میداند و دولت خودش را هم از خودش میداند. وقتی که کشور از خودش شد و دولت از خودش، نه