یک کتیبه داشت. من حالا سی سال است ندیدم آن را. یک کتیبه آنجا دارد. آن کتیبه را آن وقت که ما در مدرسه بودیم گفتند که یک عده‌ای از کارشناسهای خارج آمدند و اینها را بررسی کردند و گفتند این در هیچ جای دیگر نمی‌توانند درست کنند. برای اینکه این مرکب از چند جور چیزهایی هست. رنگهایی هست که هر کدامشان یک پخت خاص دارد که اگر کم و زیاد بشود فرق می‌کند. یکیش چند درجه حرارت می‌خواهد، یکیش چند درجه حرارت. و این را جوری اینها درست کردند آنوقت کارشناسهای ما و صنّاع ما طوری درست کردند که این چند جور حرارت را طوری درست کردند که روی اینجا خراب نشده. آنها نقل کردند که این اصلاً قابل قیمت کردن نیست. برای اینکه دنیا دیگر نمی‌تواند این را درست کند.
ما همچو مغزمان تهی شد که صنعتهای خودمان را دست ازش برداشتیم. صنعتهای کاشیکاری، صنعتهای منبت کاری، صنعتهای قالیبافی، صنعتهای زری بافی، مخمل بافی.
اینها همه کم کم با تبلیغات متفرقه که این دولتهای فاسد هم به آن دامن زدند و این پدر و پسر هم به آن زیادتر دامن زدند یکی بعد از دیگری فراموش شد، صنعتهای ما هم فراموش شد. برای اینکه ما را عاشق غرب کردند. و تا یک فاستونی را به اسم فاستونی انگلیسی ما نامگذاری نکنیم مشتریها هم نمی‌خرند. ما طبیب داریم در ایران، لکن اگر بعضی از آقایان یادشان باشد، یکی از بستگان محمدرضا پهلوی مبتلا شده، آنطور نقل می‌کردند، مبتلا شده بود به لوزتین، از خارج برای او طبیب آوردند عمل کند. شما ببینید که این عمل چه عملی است. چه خیانتی است به این ملت. اعلام به اینکه ما برای لوزتین هم طبیب نداریم. و همچو توسری زدند به اطبا، جراحهای ما، همچو تو دهانی زدند به اینها که اینها را عقب رانده است. خودشان را هم گم کردند.
مغز استعماری و مغز استقلالی
من یک وقت که بعضی اطبا آمده بودند اینجا می‌گفتم که خوب شماها معلوم می‌شود در این مدتها درس نخواندید که هر که مریض می‌شود می‌خواهد اروپا برود. گفتند ما
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>