- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم. اگر نوکر نباشیم رابطهاش را با ما قطع میکند. ما از خدا میخواهیم که رابطه قطع بشود. ما ذلت را نخواهیم پذیرفت برای خاطر اینکه یک رابطه با یک ابرقدرت داشته باشیم. شرافتی نیست رابطه داشتن با امثال امریکا.
دولت امریکا یک شرافت انسانی مع الأسف الآن ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانیاش با آن رابطه داشته باشیم. دولت امریکا این است که دارید میبینید که مظلوم را در هر جا پیدا میکند پوست میکند. هر جا بتواند میرود و بمب سرشان میریزد. هرچه بتواند ذخایر ملتها را میبرد. مابخواهیم روابط با اینها داشته باشیم؟ بهتر این است که ما با اینها روابط نداشته باشیم. بهتر این است با آنهایی که میخواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتی که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم. آن روزی که بفهمند که شرق هم یک جایی هست که تمدن از او پیش آنها رفته است و مع الأسف خود شرق هم خودش را گم کرده است، آن روز ما روابط ممکن است پیدا بکنیم. روابطی که متقابل باشد با هم. متعادل باشد با هم. و الّا رابطهای که اینطور باشد که سابق بود و آنطور باشد که اینها دلشان میخواهد، ما همچو رابطهای را میخواهیم چه بکنیم؟ چه فایدهای برای ما دارد که رابطه داشته باشیم و آن وقت محلی که باید سفارت باشد این وضع را داشته باشد؟ روابط ما این است که اجازه بدهیم به اسم سفارتخانه محل جاسوسی درست بکنند. و این خونهایی که ما دادیم هدر برود و باز محمدرضا را بیاورند اینجا!! چون خودش حالا مفلوک است، پسرش را! یک نقشهای که میگویند دارند این است که در خواب دارد آقای کارتر برای خودش نقشه میکشد که با بختیار آنجاست و آن هم آنجا و بعضی از اشخاص هم اینجا و روابط هم اینجا دارند با آنها. مع الأسف تو مغزشان دارند یک همچو نقشهای میکشند، تخیلاتی میکنند برای خودشان. لکن مطلب از اینها گذشته است. دیگر حنای اینها رنگی ندارد. نه حنای آقای کارتر رنگ دارد و نه حنای آنهایی که در اینجا دلشان میخواهد آنها بیایند و دوباره اینجا همان بساط پیدا بشود و همان قضایا تجدید بشود. اینها دیگر نمیشود. میگویند که ما با دنیا رابطه داشته باشیم، رابطه متقابل و دوستی باشد، ما باید باهمه دنیا روابط داشته باشیم. اگر
دولت امریکا یک شرافت انسانی مع الأسف الآن ندارد که ما بخواهیم به واسطه آن شرافت انسانیاش با آن رابطه داشته باشیم. دولت امریکا این است که دارید میبینید که مظلوم را در هر جا پیدا میکند پوست میکند. هر جا بتواند میرود و بمب سرشان میریزد. هرچه بتواند ذخایر ملتها را میبرد. مابخواهیم روابط با اینها داشته باشیم؟ بهتر این است که ما با اینها روابط نداشته باشیم. بهتر این است با آنهایی که میخواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتی که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم. آن روزی که بفهمند که شرق هم یک جایی هست که تمدن از او پیش آنها رفته است و مع الأسف خود شرق هم خودش را گم کرده است، آن روز ما روابط ممکن است پیدا بکنیم. روابطی که متقابل باشد با هم. متعادل باشد با هم. و الّا رابطهای که اینطور باشد که سابق بود و آنطور باشد که اینها دلشان میخواهد، ما همچو رابطهای را میخواهیم چه بکنیم؟ چه فایدهای برای ما دارد که رابطه داشته باشیم و آن وقت محلی که باید سفارت باشد این وضع را داشته باشد؟ روابط ما این است که اجازه بدهیم به اسم سفارتخانه محل جاسوسی درست بکنند. و این خونهایی که ما دادیم هدر برود و باز محمدرضا را بیاورند اینجا!! چون خودش حالا مفلوک است، پسرش را! یک نقشهای که میگویند دارند این است که در خواب دارد آقای کارتر برای خودش نقشه میکشد که با بختیار آنجاست و آن هم آنجا و بعضی از اشخاص هم اینجا و روابط هم اینجا دارند با آنها. مع الأسف تو مغزشان دارند یک همچو نقشهای میکشند، تخیلاتی میکنند برای خودشان. لکن مطلب از اینها گذشته است. دیگر حنای اینها رنگی ندارد. نه حنای آقای کارتر رنگ دارد و نه حنای آنهایی که در اینجا دلشان میخواهد آنها بیایند و دوباره اینجا همان بساط پیدا بشود و همان قضایا تجدید بشود. اینها دیگر نمیشود. میگویند که ما با دنیا رابطه داشته باشیم، رابطه متقابل و دوستی باشد، ما باید باهمه دنیا روابط داشته باشیم. اگر