- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آن پافشاری که آن وقت کرد برای حفظ او، و آن پافشاریهایی که کرد برای حفظ یادگار او بختیار، و آن پافشاریهایی که بعد کرد؟ آن بهتر بود برای رسیدن به آن مقام یا این؟
حالا رفت. آنها از بین رفتند. بعد بردن یک نفر آدم جانی را به امریکا و پناه دادن به اصطلاح خودش آنجا و پرستاری از یک مفلوک باصطلاح آنها، این بهتر بود برای او یا اینکه او را نبرند؟ جای دیگری برود زندگی کند - خوب، بود جای دیگر.
اینها از باب این است که کر و کور شدهاند. یک کاری کرده حالا، مثل این بچهها که لج میکنند. سر آن کار لجبازی میکند. حالا نتوانست او را نگه دارد. این قدم دومی بود که نتوانست نگه دارد این مرد را در امریکا، و فرستادهاش به یک جای دیگر. خوب این بهتر بود برای او که باز سر و صدا در دنیا راه بیندازد، و در پاناما آن قدر تظاهر بر ضد این مرد بکنند که بر ضد امریکاست، یا اینکه او را میفرستاد اینجا و به عالم ثابت میکرد که من هم طرفدار مظلومها هستم، طرفدار آنها هستم که غارت شدهاند، نه طرفدار غارتگرها؟ خودش هم غارتگر است. اما قاعده این بود که اگر عقلش سر جایش بود، قاعده این بود که اگر کسی بخواهد راه خودش را، آنی که خیالش هست پیش ببرد، اینها را پیش نیاورد تا اینکه یک مملکتهایی بر ضد او تظاهرات در آن واقع بشود.
حربههای زنگ زده
امروز روزی نیست که کسی اتکا به سرنیزه بکند. دنیا عوض شده. حالا اگر سابق بود، پنجاه سال پیش از این بود، سی سال پیش از این بود، اتکا به سرنیزه یک مسئلهای بود. اما وقتی که دنیا عوض شده است، ملتها یکی بعد از دیگری دارند بیدار میشوند، دارند از تحت سلطه استعمار بیرون میروند. در یک همچو موقعی دیگر جای صحبت اینکه ما مداخله نظامی میکنیم [نیست]، یک وقت بگوید مداخله نظامی میکنیم، یک وقت بگوید نه ما مداخله نظامی نمیکنیم، همینطور مشوش هی صحبت کردن، برای همان است که چشمشان باز است و کورند، نمیبینند. اینها همانی است که خدا به چشمها و گوشها و عقلهای آنها غل انداخته. نه از باب اینکه او ابتدا [غل انداخته] خود اینها وسیله
حالا رفت. آنها از بین رفتند. بعد بردن یک نفر آدم جانی را به امریکا و پناه دادن به اصطلاح خودش آنجا و پرستاری از یک مفلوک باصطلاح آنها، این بهتر بود برای او یا اینکه او را نبرند؟ جای دیگری برود زندگی کند - خوب، بود جای دیگر.
اینها از باب این است که کر و کور شدهاند. یک کاری کرده حالا، مثل این بچهها که لج میکنند. سر آن کار لجبازی میکند. حالا نتوانست او را نگه دارد. این قدم دومی بود که نتوانست نگه دارد این مرد را در امریکا، و فرستادهاش به یک جای دیگر. خوب این بهتر بود برای او که باز سر و صدا در دنیا راه بیندازد، و در پاناما آن قدر تظاهر بر ضد این مرد بکنند که بر ضد امریکاست، یا اینکه او را میفرستاد اینجا و به عالم ثابت میکرد که من هم طرفدار مظلومها هستم، طرفدار آنها هستم که غارت شدهاند، نه طرفدار غارتگرها؟ خودش هم غارتگر است. اما قاعده این بود که اگر عقلش سر جایش بود، قاعده این بود که اگر کسی بخواهد راه خودش را، آنی که خیالش هست پیش ببرد، اینها را پیش نیاورد تا اینکه یک مملکتهایی بر ضد او تظاهرات در آن واقع بشود.
حربههای زنگ زده
امروز روزی نیست که کسی اتکا به سرنیزه بکند. دنیا عوض شده. حالا اگر سابق بود، پنجاه سال پیش از این بود، سی سال پیش از این بود، اتکا به سرنیزه یک مسئلهای بود. اما وقتی که دنیا عوض شده است، ملتها یکی بعد از دیگری دارند بیدار میشوند، دارند از تحت سلطه استعمار بیرون میروند. در یک همچو موقعی دیگر جای صحبت اینکه ما مداخله نظامی میکنیم [نیست]، یک وقت بگوید مداخله نظامی میکنیم، یک وقت بگوید نه ما مداخله نظامی نمیکنیم، همینطور مشوش هی صحبت کردن، برای همان است که چشمشان باز است و کورند، نمیبینند. اینها همانی است که خدا به چشمها و گوشها و عقلهای آنها غل انداخته. نه از باب اینکه او ابتدا [غل انداخته] خود اینها وسیله