است؛ بختیار هست، می‌گوید من ملّی هستم. و من آن مطلبی را که یک روزی گفتم، شاهدش امروز پیدا شد. یک روز گفتم که اینها؛ این ابَرقدرتها ممکن است که بیست سال، سی سال، یک کسی را در یک مقامی با یک وِجْهِه‌ای حفظش کنند و نوکر آنها باشد، لکن مأمور باشد که به جهت، لباس ملّی به خودش بپوشد؛ مثل بختیار که خودش را به دکتر مصدِّق بسته است و ملّی می‌گوید هستم. بعد از اینکه این مدتها گذشت، آن روزی که باید از او استفاده کنند، بعد از بیست سال استفاده می‌کنند. از ایشان هم که سالهای طولانی در جبهه ملّی بود و مدّعی ملیّت بود و مدّعی این بود که من اوّل ایرانی هستم و دوم اسلام، با اینکه این خودش کفر است، مع ذلک آن روزی که آنها می‌خواستند این عنصر به دردشان بخورد خورد. و به جای بدترین مخلوق خدا - که محمدرضا بود - به جای او مشغول شد به آدمکشی و جنایت، و دستور آدمکشی داد، منتها از او اطاعت نکردند. او هم می‌گفت که این ملت را به حصار اقتصادی بکشید. و این هر دو را من باید بگویم؛ ما نه از اقدام نظامی می‌ترسیم و نه از محاصره اقتصادی. اما از او نمی‌ترسیم برای اینکه ما شیعه یک ائمه‌ای هستیم که آنها شهادت را استقبال می‌کردند، ملت ما هم امروز شهادت را استقبال می‌کند. فرضاً که آقای کارتر بتواند نظامی بیاورد اینجا، با اینکه نمی‌تواند همچو کاری بکند، دخالت نظامی بکند، نمی‌تواند بکند، فرض می‌کنیم که خیر، تفاهم کنند این ابَرقدرتها که به ایران نظامی بفرستند، ما سی و پنج میلیون جمعیت داریم که اینها بسیاریشان، بسیار زیادشان، آرزوی شهادت می‌کنند. ما با این سی و پنج میلیون به میدان می‌رویم. بعد که ما همه شهید شدیم، خودتان با ایران هر کاری می‌خواهید بکنید، از این ما نمی‌ترسیم، ما مرد جنگیم، ما مرد مبارزه هستیم. ما جوانهایمان با مشت معارضه و مبارزه کرد با تانکها و توپها و مسلسلها. ما را آقای کارتر از مبارزه نترساند، ما اهل مبارزه هستیم ولو نداشته باشیم ابزار مبارزه. لکن بدن داریم در مقابل اینکه ما را بزنند، و این را عمل خواهیم کرد.
و اما قضیه اقتصاد: ما یک ملتی هستیم که به این گرسنگی خوردنها عادت کرده‌ایم. ما سی و پنج سال، یا پنجاه سال می‌گویید ما در این گرفتاریها بودیم و عادت داریم به این‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>