یک مرد عامی دارند دزدی می‌کنند. رفت آنجا و گفت که خوب این آقا سید است و اولاد پیغمبر. بسیار خوب، این آقا از علماست و پایش روی چشم ما. اما تو مردیکه چه می‌گویی؟ آن دو تا را هم با خودش رفیق کرد. آن را دست و پایش را بست. بعد آمد نشست و گفت، واقع مطلب این است. خوب، سید اولاد پیغمبر است. با اولاد پیغمبر که نمی‌شود چیز کرد، خوب آشیخ تو چه می‌گویی؟ با این ریش و عمامه آمدی دزدی! سید را با خودش موافق کرد. آخوند را بست. این دوتا را که دستشان را بست، پاشد، گفت:
سید! جدت گفته دزدی کنی؟ قلدر بود گرفت سید را هم بست. اینها وضعشان اینطور است. روی این نقشه است که می‌خواهند این سید اولاد پیغمبر است، آن کذا و کذا است، خوب این آخوندها حالا چی می‌گویند اینها. آخوندیسم یعنی چه، مملکت ما نباید دست آخوندها باشد. اینها خیال می‌کنند که آخوندها می‌خواهند مملکت را بگیرند و به کس دیگر بدهند و خودشان هر کاری می‌خواهند بکنند. مسئله این نیست. اینها همین نقشه است که ملت را از این آخوندها جدا کنند با دست خود ملت. آن چیزی که برای ملت سرمایه است و می‌تواند کار بکنند، آن را بگیرند و جدا کنند، که نقشه در زمان رضاشاه هم به این معنا بود. و بعد هم یکی یکی از اول از آن پایینترها بگیرند و بیایند بالا، بیایند بالا یکی یکی برسند تا آخر این جمعیت را از بین ببرند.
اسلام، دین سیاست
این است که آنکه اسلام را می‌تواند نقش بدهد در دنیا، آنکه می‌تواند اسلام را در دنیا ابراز کند و ترویج کند، از دست مردم گرفته بشود. اسلام کم کم گرفته بشود. اساسْ اسلام است. اساس این طرف هم اسلام، اساس دشمنی هم با اسلام است. هر دویشان اینطوری است.
اینکه شما گفتید که علما نقش داشتند، آیا بعداً نقش دارند؟ علما نقششان این است که هدایت کنند و مردم را راه ببرند و کوشش شده بود به اینکه علما را منعزل کنند از ملت.
یعنی دین را از سیاست جدا کنند. دین را بگذارند کنار، سیاست را بگذارند کنار. اسلام‌
صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>