- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
معنای واقعی جامعه توحیدی
جامعه توحیدی عبارت از جامعهای است - توحیدی به معنای حقیقی، نه به آن معنای غلطی که گفته شده است - عبارت از جامعهای است که با حفظ همه مراتب یک نظر داشته باشند، کأنّه یک موجودند. شهربانی، شهرداری - عرض میکنم که - ارتش، ژاندارمری، سایر قشرهای دولت، ملت، رئیس جمهور، پایینتر، همه با حفظ مراتبشان یک مقصد داشته باشند و آن یک مقصد الهی، کأنّه همان طوری که یک جامعه توحیدی در خود بدن انسان است. انسان به منزله جامعه توحیدی است. چشم، گوش، دست، اینها، اما هم فرمانفرما دارد، هم فرمانبر دارد. مغز فرمان میدهد، دست فرمان میبرد، اما همه یک راه دارند. همه برای این است که این کشور فردی را - انسانی را - اداره کنند. همه دنبال اینند که فرمان از بالا میآید و پایین هم اطاعت میکند، لکن جامعه توحیدی است. اعضای یک موجودند، اعضای یک هیکلند، یک هویتند، لکن در عین حالی که اعضای یک هویتند و همه هم برای همین هویت دارند زحمت میکشند، لکن فرمانفرما و کارفرما و کاربرداریم. مغز فرمان میدهد، اعصاب دنبالش فرمان میبرند، دستها، پاها، چشم، گوش، همه اینها فرمان میبرند. جامعه توحیدی است یعنی، همهشان برای یک مقصدند. جامعه توحیدی را وقتی که از انسان آوردیم برای جامعه، این فرد که به منزله یک جامعه توحیدی بود، یعنی قوای مختلفه، اعضای مختلفه در یک فرمان و در یک راه تخطی نمیکنند. قوا مختلف؛ قوای باطن، ظاهر، اجزا و اعضای مختلف؛ دست، پا، سر، چه، لکن همه در فرمان مغز هستند، یا روح هستند. و همه رو به یک مقصد هستند و آن برای حفظ مثلاً خودش، حفظ هویت خودش، حفظ مصالح خودش. جامعه توحیدی معنایش این است که در عین حالی که فرمانبر و فرمانفرما هست، در عین اینکه رئیس جمهور هست و - عرض میکنم - مجلس شورا هست و مردم عادی هستند و سرلشکر هست و رئیس ستاد هست و اینها، همه باید فرمان ببرند از آن کسانی که فرمانفرما هستند و روی قواعد، لکن همهشان مثل یک بدن میمانند، همه برای یک مقصد باشند، ارتش نکِشد یک طرفی و ژاندارمری یک طرف. و در یک کشور اگر
جامعه توحیدی عبارت از جامعهای است - توحیدی به معنای حقیقی، نه به آن معنای غلطی که گفته شده است - عبارت از جامعهای است که با حفظ همه مراتب یک نظر داشته باشند، کأنّه یک موجودند. شهربانی، شهرداری - عرض میکنم که - ارتش، ژاندارمری، سایر قشرهای دولت، ملت، رئیس جمهور، پایینتر، همه با حفظ مراتبشان یک مقصد داشته باشند و آن یک مقصد الهی، کأنّه همان طوری که یک جامعه توحیدی در خود بدن انسان است. انسان به منزله جامعه توحیدی است. چشم، گوش، دست، اینها، اما هم فرمانفرما دارد، هم فرمانبر دارد. مغز فرمان میدهد، دست فرمان میبرد، اما همه یک راه دارند. همه برای این است که این کشور فردی را - انسانی را - اداره کنند. همه دنبال اینند که فرمان از بالا میآید و پایین هم اطاعت میکند، لکن جامعه توحیدی است. اعضای یک موجودند، اعضای یک هیکلند، یک هویتند، لکن در عین حالی که اعضای یک هویتند و همه هم برای همین هویت دارند زحمت میکشند، لکن فرمانفرما و کارفرما و کاربرداریم. مغز فرمان میدهد، اعصاب دنبالش فرمان میبرند، دستها، پاها، چشم، گوش، همه اینها فرمان میبرند. جامعه توحیدی است یعنی، همهشان برای یک مقصدند. جامعه توحیدی را وقتی که از انسان آوردیم برای جامعه، این فرد که به منزله یک جامعه توحیدی بود، یعنی قوای مختلفه، اعضای مختلفه در یک فرمان و در یک راه تخطی نمیکنند. قوا مختلف؛ قوای باطن، ظاهر، اجزا و اعضای مختلف؛ دست، پا، سر، چه، لکن همه در فرمان مغز هستند، یا روح هستند. و همه رو به یک مقصد هستند و آن برای حفظ مثلاً خودش، حفظ هویت خودش، حفظ مصالح خودش. جامعه توحیدی معنایش این است که در عین حالی که فرمانبر و فرمانفرما هست، در عین اینکه رئیس جمهور هست و - عرض میکنم - مجلس شورا هست و مردم عادی هستند و سرلشکر هست و رئیس ستاد هست و اینها، همه باید فرمان ببرند از آن کسانی که فرمانفرما هستند و روی قواعد، لکن همهشان مثل یک بدن میمانند، همه برای یک مقصد باشند، ارتش نکِشد یک طرفی و ژاندارمری یک طرف. و در یک کشور اگر