- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نداشته باشند که یک نیروی واحد بشوند، آسیب پذیرند. شما فرض کنید اگر یک نیروی نظامی باشد، چه ارتش، چه ژاندارمری، چه شهربانی، چه پاسدارها و فرض کنید، که این نیرو و قدرت نظامیاش زیاد است، عدد آن هم زیاد است، پنج میلیون فرض کنید نظامی داریم، اگر این پنج میلیون نظامی انسجام نداشته باشند، یا گروه گروه بشوند یا فرد، فرد، صد میلیون، یکی از او کاری نمیآید. مثل این قطرات منفصله از هم است که فرض کنید از باران باشد. صدها میلیون قطره از آن کاری نمیآید. آن وقت از آن کار میآید که این قطرات با هم منسجم بشوند و یک رودخانه راه بیندازند. وقتی اینها با هم شدند، منسجم شدند و به یک وجهه هجوم بردند، این شهرها را خراب میتوانند بکنند، دیوارها را از بن بکنند. اما مادامی که یکی یکی هستند کار از آنها نمیآید.
خطر از هم پاشیدگی از درون
افراد انسان مثل قطرات باران میماند که اگر مادامی که یکی یکی هستند، هر که برای خودش یک فکری میکند. هر کسی برای خودش یک راهی دارد. هرچه زیادتر باشند، فسادش زیادتر میشود. عوض اینکه وقتی عدد زیاد شد، کار انجام بدهد، وقتی اینطور شد، کارها معطل میماند. حالا بنا شد که این قطرهها به هم اتصال پیدا کند، اگر بنا شد که قطراتی با هم متصل شدند لکن یک قطرات دیگری هم علی حده متصل شدند، یک قطرات دیگر هم علی حده متصل شدند و اینها هر کدام یک راهی گرفتند، باز هم کاری از آنها نمیآید. و اگر اینها مثلاً فرض کنید که این قوای نظامی، انتظامی اگر چنانچه یک میلیون جمعیت باشد، لکن دستجات مختلفی با روشهای مختلفی که هر کدام برای دیگری کارشکنی کند، این از باطن میپوسد. به جای اینکه یک قوهای باشد که در مقابل دشمن بایستد، یک قوای مختلفهای است که خودشان به هم میریزند. اگر در باطن یک ارتشی، پوسیدگی پیدا شد خودش وا میرود. دیگر محتاج به این نیست که یک قدرتی بیاید او را بخواهد از بین ببرد. این خودش از بین میرود. خودش از باطن مثل یک خربزه کرم زده، از باطن فاسد میشود. ملت هم همینطور است. اگر چنانچه 35 میلیون
خطر از هم پاشیدگی از درون
افراد انسان مثل قطرات باران میماند که اگر مادامی که یکی یکی هستند، هر که برای خودش یک فکری میکند. هر کسی برای خودش یک راهی دارد. هرچه زیادتر باشند، فسادش زیادتر میشود. عوض اینکه وقتی عدد زیاد شد، کار انجام بدهد، وقتی اینطور شد، کارها معطل میماند. حالا بنا شد که این قطرهها به هم اتصال پیدا کند، اگر بنا شد که قطراتی با هم متصل شدند لکن یک قطرات دیگری هم علی حده متصل شدند، یک قطرات دیگر هم علی حده متصل شدند و اینها هر کدام یک راهی گرفتند، باز هم کاری از آنها نمیآید. و اگر اینها مثلاً فرض کنید که این قوای نظامی، انتظامی اگر چنانچه یک میلیون جمعیت باشد، لکن دستجات مختلفی با روشهای مختلفی که هر کدام برای دیگری کارشکنی کند، این از باطن میپوسد. به جای اینکه یک قوهای باشد که در مقابل دشمن بایستد، یک قوای مختلفهای است که خودشان به هم میریزند. اگر در باطن یک ارتشی، پوسیدگی پیدا شد خودش وا میرود. دیگر محتاج به این نیست که یک قدرتی بیاید او را بخواهد از بین ببرد. این خودش از بین میرود. خودش از باطن مثل یک خربزه کرم زده، از باطن فاسد میشود. ملت هم همینطور است. اگر چنانچه 35 میلیون