- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مسلمان و دلسوز برای ملت، غیر وابسته به شرق و غرب پیدا بشود. این یک قضیه هست که شما با قدرت اسلامی پیش رفتید و خودتان چیزهایی که احتیاجات شخصی بود کنار گذاشته بودید. حالا هم باید همینطور جلو بروید و تا آنجایی که ان شاء الله مستقر بشوید.
خطر دسته بندی و تفرقه افکنی
یک قضیه هم که دنبال این مطلب است و آنها باز جدیت در آن دارند این است که با راههای مختلف، گروههای مختلف درست کنند. و این یک گروهی که شما داشتید، همه یک حزب کأنّه بودید همه حزب خدا بودید، آن را میخواهند از دستمان بگیرند. این وحدت را میخواهند از دستمان بگیرند. یک جمعیتی هرچه افرادش زیاد باشد، اگر این جمعیت با هم منسجم نشوند، یک نحو وحدت پیدا نکند، آسیب برمیدارند. اصلاً خودشان آسیب خودشان میشوند. اگر یک جمعیتی در یک کشوری، در یک استانی، در یک شهری، با هم یک وحدتی نداشته باشند، اینها به جان هم میریزند، قهراً خود باطنشان آسیب میبیند. و اگر وحدت داشته باشند، هرچه وحدت زیادتر باشد، آسیب کمتر میشود. در راه که ما بودیم، این نهضتی که داشتیم در اول راه، این وحدت و این انسجام زیاد بود، محکم بود. یعنی اصل فکر اینکه «کی دشمن من است» هم نبود تو کار.
همه یک نظر بود. اگر هم یک فکری بود خیلی در اقلیت بود. یک انسجامی بین ملت حاصل شد، کأنّه از یک حلقوم صدا درمیآید. شما اگر در تهران میآمدید همان معنا را میشنیدید. در تظاهرات که در آخر ایران میشنیدید همان مطلبی که ... همان فریادی که از حلقوم تهرانیها درمیآمد از حلقوم آبادانیها هم درمیآمد [و] بندرعباسیها هم درمیآمد، مشهد هم همینطور، همه جای ایران یک صدا داشتند. مثل اینکه یک حلقوم دارد صدا میکند. اینطور منسجم شده بودید. یک جامعه توحیدی ایجاد کرده بودید که همه یکی بودید. آنها هم این جهت را دیدند که سیلی که خوردند از این حیثیت خوردند، از دو حیثیت بود: یکی اسلامش بود، یکی هم این حیثیتی که، انسجامی که شما با هم داشتید. این دو تا هر دو مورد نظر بوده است. آنجا را کوشش میکنند با قلمها و با
خطر دسته بندی و تفرقه افکنی
یک قضیه هم که دنبال این مطلب است و آنها باز جدیت در آن دارند این است که با راههای مختلف، گروههای مختلف درست کنند. و این یک گروهی که شما داشتید، همه یک حزب کأنّه بودید همه حزب خدا بودید، آن را میخواهند از دستمان بگیرند. این وحدت را میخواهند از دستمان بگیرند. یک جمعیتی هرچه افرادش زیاد باشد، اگر این جمعیت با هم منسجم نشوند، یک نحو وحدت پیدا نکند، آسیب برمیدارند. اصلاً خودشان آسیب خودشان میشوند. اگر یک جمعیتی در یک کشوری، در یک استانی، در یک شهری، با هم یک وحدتی نداشته باشند، اینها به جان هم میریزند، قهراً خود باطنشان آسیب میبیند. و اگر وحدت داشته باشند، هرچه وحدت زیادتر باشد، آسیب کمتر میشود. در راه که ما بودیم، این نهضتی که داشتیم در اول راه، این وحدت و این انسجام زیاد بود، محکم بود. یعنی اصل فکر اینکه «کی دشمن من است» هم نبود تو کار.
همه یک نظر بود. اگر هم یک فکری بود خیلی در اقلیت بود. یک انسجامی بین ملت حاصل شد، کأنّه از یک حلقوم صدا درمیآید. شما اگر در تهران میآمدید همان معنا را میشنیدید. در تظاهرات که در آخر ایران میشنیدید همان مطلبی که ... همان فریادی که از حلقوم تهرانیها درمیآمد از حلقوم آبادانیها هم درمیآمد [و] بندرعباسیها هم درمیآمد، مشهد هم همینطور، همه جای ایران یک صدا داشتند. مثل اینکه یک حلقوم دارد صدا میکند. اینطور منسجم شده بودید. یک جامعه توحیدی ایجاد کرده بودید که همه یکی بودید. آنها هم این جهت را دیدند که سیلی که خوردند از این حیثیت خوردند، از دو حیثیت بود: یکی اسلامش بود، یکی هم این حیثیتی که، انسجامی که شما با هم داشتید. این دو تا هر دو مورد نظر بوده است. آنجا را کوشش میکنند با قلمها و با