- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اینها حالا فهمیدند که یاوه میگوید. ما از اول میدانستیم که ایشان یاوه گوست. ما در پاریس که بودیم، در یکی از نطقهایی که ایشان فرمودند! این بود که شاه به ایرانیها زیاد آزادی داده! در وقتی بود که البته آن اختناق را مردم شکسته بودند. این خیال میکرد که اعلیحضرت اعطا کرده آزادی را به مردم، نمیداند که مردم گرفتند از او، به غنیمت از او گرفتند، نه اینکه او به ما چیزی اعطا کرد. او با همه تشبّثات، هر جور تشبّثی که میتوانست بکند کرد. قتل عامها را کرد، دید فایده نکرده. بعد، تغییر وزیری به وزیر دیگر که او بیاید یک قدری یاوه بگوید و مردم را خیال کند غفلت [زده] میتواند بکند، اغفال بکند، این کار را هم کرد، دید نه، مردم باز همانند. آمد توبه هم کرد همان آدمی که در یک سال، دو - سه سال قبل، چند سال قبل، در یکی از نطقهایش گفت: این روحانیون مثل حیوان نجس میمانند و با آنها نباید [معاشرت] کرد؛ و آمد در محضر همه و گفت: ای علمای اسلام، ای مراجع عظام، من چطور و تأسف [....].
این هم یک حقّهای بود که زد و نشد؛ برای اینکه ملت پنجاه سال یاوه سرایی از اینها دیده است، پنجاه سال فشار دیده، پنجاه سال حبس و تبعید و قتل و غارت دیده. بعد از پنجاه سال، که همه چیز را این مردم دیدند، از بچهای که چشمهایش را باز کرده، فحّاشی اینها را و یاوه گویی اینها را دیده، دیگر اینها باور نمیشود بکنند. ملت ما متحول شد به یک ملتی بیدار، آشنای به همه امور. و شما مطمئن باشید که این بیداری ان شاء الله، با شرط اینکه توجهتان را به خدا مستحکم کنید، این بیداری هست و شما را نجات میدهد.
هراس دشمن از اتحاد حوزه و دانشگاه
پیشترها مجلس شورای ملیِ آقایان اگر یک کلمهای از طرف دولت انگلستان میشد که باید فلان کار را انجام بدهید، احتمال اینکه بتوانند مخالفت کنند، نداشتند. همچو عُرضهای نداشتند. بله، گاهی در بین آنها، یک اشخاصی پیدا میشد که [عُرضه] داشت؛ مثل مرحوم مدرّس. مرحوم مدرّس یک کسی بود که در مقابل همه میایستاد و مع الأسف اینها میگویند: روحانیین نقشی نداشتند. یک روحانی تو یک مجلس، رضاخان
این هم یک حقّهای بود که زد و نشد؛ برای اینکه ملت پنجاه سال یاوه سرایی از اینها دیده است، پنجاه سال فشار دیده، پنجاه سال حبس و تبعید و قتل و غارت دیده. بعد از پنجاه سال، که همه چیز را این مردم دیدند، از بچهای که چشمهایش را باز کرده، فحّاشی اینها را و یاوه گویی اینها را دیده، دیگر اینها باور نمیشود بکنند. ملت ما متحول شد به یک ملتی بیدار، آشنای به همه امور. و شما مطمئن باشید که این بیداری ان شاء الله، با شرط اینکه توجهتان را به خدا مستحکم کنید، این بیداری هست و شما را نجات میدهد.
هراس دشمن از اتحاد حوزه و دانشگاه
پیشترها مجلس شورای ملیِ آقایان اگر یک کلمهای از طرف دولت انگلستان میشد که باید فلان کار را انجام بدهید، احتمال اینکه بتوانند مخالفت کنند، نداشتند. همچو عُرضهای نداشتند. بله، گاهی در بین آنها، یک اشخاصی پیدا میشد که [عُرضه] داشت؛ مثل مرحوم مدرّس. مرحوم مدرّس یک کسی بود که در مقابل همه میایستاد و مع الأسف اینها میگویند: روحانیین نقشی نداشتند. یک روحانی تو یک مجلس، رضاخان