- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
این دو تا قشر را از هم جدا بکنیم، بعد آخوند را از مردم جدا بکنیم، کار دیگر تمام است، دیگر یک همچو اجتماعی نمیشود پیدا بشود. از این جهت، الآن در هر جا که شما بروید، همان حرفهای زمان رضاخان دارد زمزمه میشود. از حلقوم آنهایی که ساواکی هستند و یا مثلاً فدای خلق هستند همه زمزمهها شروع شده است و هی هرکه از هرجا [رد] میشود به آخوند یک حرفی میزند، نقی به آخوند میزند. اینها دیدند که راه این است؛ راه برای اینکه این ملت را زیر بار بکشند و همه ذخایر اینها را ببرند، جز این نیست که این قشر را از نظر مردم بیندازند. همان طوری که زمان رضاخان این کار را کردند و این کار ماسید در آن وقت، الآن [هم] مشغول شدهاند.
حرمت شکنی با مقدسات
من تکلیفم این است که به ملت ایران اعلام کنم این را. الآن مسجدها را همین هرزهها، مسجدها را خالی کردهاند، اینطور که به من اطلاع میدهند؛ همین مسجدها که ستاد اسلام است و اسلام از توی این مسجدها، در صدر اسلام از مسجدها لشکرها بیرون میرفت؛ یعنی، نماز جمعه وقتی که بپا میشد، در نماز جمعه بسیج میکردند طوایف را برای مقابله با دشمنهای اسلام. مسجدها ستاد بود. اینها از مسجد صدمه دیدند و لهذا، میبینی که خوب آقای مسجد میخواهد نماز بخواند، یک عده هم نمازخوانند، یک دستهای که اصل نماز را نمیخواهند و میخواهند بازی درست کنند، یک دستهای جلو میآیند و میآیند آن طرف میایستند. یک مردکِهای که معلوم نیست وضو اصلش دارد، میایستد آنجا در مقابل این آقا که مردم به او اقتدا کردند؛ میایستند یک ده - بیست تا از این رفقایش اینجا میایستند، نماز میخوانند. این نماز است؟ اینها میخواهند نماز بخوانند؟ اگر میخواهند نماز بخوانند، خوب این هم نماز است؟ میخواهند نماز را بشکنند؛ عین همانکه قرآن را سرنیزه کردند و امیرالمؤمنین را شکستند. هرچه حضرت فرمود که من قرآنم، من قرآن ناطقم، به من گوش کنید، این حیله است، آن احمقها شمشیرها را کشیدند، گفتند: اگر نگویی برگردد، میکُشیمت. برگرداندند لشکر اسلام را و
حرمت شکنی با مقدسات
من تکلیفم این است که به ملت ایران اعلام کنم این را. الآن مسجدها را همین هرزهها، مسجدها را خالی کردهاند، اینطور که به من اطلاع میدهند؛ همین مسجدها که ستاد اسلام است و اسلام از توی این مسجدها، در صدر اسلام از مسجدها لشکرها بیرون میرفت؛ یعنی، نماز جمعه وقتی که بپا میشد، در نماز جمعه بسیج میکردند طوایف را برای مقابله با دشمنهای اسلام. مسجدها ستاد بود. اینها از مسجد صدمه دیدند و لهذا، میبینی که خوب آقای مسجد میخواهد نماز بخواند، یک عده هم نمازخوانند، یک دستهای که اصل نماز را نمیخواهند و میخواهند بازی درست کنند، یک دستهای جلو میآیند و میآیند آن طرف میایستند. یک مردکِهای که معلوم نیست وضو اصلش دارد، میایستد آنجا در مقابل این آقا که مردم به او اقتدا کردند؛ میایستند یک ده - بیست تا از این رفقایش اینجا میایستند، نماز میخوانند. این نماز است؟ اینها میخواهند نماز بخوانند؟ اگر میخواهند نماز بخوانند، خوب این هم نماز است؟ میخواهند نماز را بشکنند؛ عین همانکه قرآن را سرنیزه کردند و امیرالمؤمنین را شکستند. هرچه حضرت فرمود که من قرآنم، من قرآن ناطقم، به من گوش کنید، این حیله است، آن احمقها شمشیرها را کشیدند، گفتند: اگر نگویی برگردد، میکُشیمت. برگرداندند لشکر اسلام را و