- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
مشهد؟ مگر دائماً صحبت از عدالت اسلامی و عدالت چه نمیکرد؟ مگر نمیگفت حضرت عباس مرا در یک قضیهای نجات داد؟ میگفت اینها را. اینها یکی از قدرتهای [آنهاست]. واقعاً قدرت است. قدرتهای بزرگی که دارند این است که همچو با جدّی، بدون اینکه هیچ پرده حیایی در کار باشد، جدّاً میگویند که این کار را خدا کرده است این کار را. دنبال خدا هستیم. ما هم دنبال چه هستیم که شاید شماها هم اگر یک وقتی ببینید، باورتان بیاید. خیلیها باورشان آمده بود: خوب، یک شاهی است که دارد میگوید «قرآن» و دارد میگوید «اسلام» و دارد میگوید چه. خوب، چه کارش دارید؟ ما مدتی باید زحمت این را بکشیم که آن چهره دوم این را به مردم بفهمانیم. این یک چهره است، یک چهره با اسم قرآن و اسم خدا و اسم نهج البلاغه و اسم اینها بیاید توی میدان [که] خطرناک است. ما اگر بتوانیم آن چهره دوم این جمعیتها را، آن چهره دوم امثال محمدرضا را به مردم معرفی کنیم، آن وقت ما پیروز میشویم و این در قضیه محمدرضا شد؛ چهره دومش را به قاعده نشان داد.
ما در هر قصهای که واقع میشویم، میبینیم که روحانیت هدف است. محمدرضا هم در نطقهایی که کرده بود و میکرد، اینها را ارتجاع [مینامید، میگفت:] «اینها عمّال ارتجاعند.» حتی اینها میگفتند: «اینها عمّال انگلیسها هستند.» این را من خودم با گوشم، در یک اتومبیلی که در تهران یک وقت نشسته بودم، دیدم که آن یکی به آن میگوید - ما سه نفر بودیم که معمّم بودیم - گفت من مدتهاست این، این هیکلها را ندیدهام. اینها را انگلیسها درست کردند در نجف و قم برای اینکه ملت ما را چه بکنند. ما در آن دوره عمّال انگلیس بودیم و ارتجاعی! الآن هم ما ارتجاعی هستیم! الآن هم روحانیین ما ارتجاعیاند! روشنفکرها آنهایند!
در تمام مدتی که رضاخان آمد و کودتا را بپا کرد، تا آخر آنکه ایستاد مقابلشان و مشتش را گره کرد، همین، همین مرتجعین بودند، همین آخوندهای مرتجع بودند، همینها قیام کردند بر ضد او، همینها روشنگری کردند برای مردم و مردم را خواستند بفهمانند [واقعیت] چیه. اینها از این جمعیت لطمه خوردند و میخواهند مردم را از اینها جدا
ما در هر قصهای که واقع میشویم، میبینیم که روحانیت هدف است. محمدرضا هم در نطقهایی که کرده بود و میکرد، اینها را ارتجاع [مینامید، میگفت:] «اینها عمّال ارتجاعند.» حتی اینها میگفتند: «اینها عمّال انگلیسها هستند.» این را من خودم با گوشم، در یک اتومبیلی که در تهران یک وقت نشسته بودم، دیدم که آن یکی به آن میگوید - ما سه نفر بودیم که معمّم بودیم - گفت من مدتهاست این، این هیکلها را ندیدهام. اینها را انگلیسها درست کردند در نجف و قم برای اینکه ملت ما را چه بکنند. ما در آن دوره عمّال انگلیس بودیم و ارتجاعی! الآن هم ما ارتجاعی هستیم! الآن هم روحانیین ما ارتجاعیاند! روشنفکرها آنهایند!
در تمام مدتی که رضاخان آمد و کودتا را بپا کرد، تا آخر آنکه ایستاد مقابلشان و مشتش را گره کرد، همین، همین مرتجعین بودند، همین آخوندهای مرتجع بودند، همینها قیام کردند بر ضد او، همینها روشنگری کردند برای مردم و مردم را خواستند بفهمانند [واقعیت] چیه. اینها از این جمعیت لطمه خوردند و میخواهند مردم را از اینها جدا