- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
شکست داد.
شکسته شدن قدرت امریکا در ایران
پس این معنا که اگر ما برخلاف این دستگاه یک کلمهای بگوییم نابود خواهیم شد، معلوم شد نه، مسئله درست نبوده. اینها به واسطه تبلیغاتشان ایجاد خوف کرده بودند که با همین خوف، کارهای خودشان را انجام میدادند. بیشتر مردم به واسطه این خوف کنار [ه] میگرفتند و بیتفاوت میشدند و میترسیدند. آنها هم با اینکه قدرتشان به آن بزرگی نبود که یک ملت را از بین ببرند، استفاده میکردند، لکن ملت ایران این مطلب را شکست در هم و این رژیم را از بین برد.
نسبت به قدرتهای بزرگ هم همینطور است قضیه و همینطور بود قضیه که ارعابش بیشتر از واقعیتش بود. اگر یک مطلبی فرض کنید در یک دولت کوچکی واقع میشد برخلاف میل شوروی - مثلاً - یا برخلاف میل امریکا، کافی بود که امریکا یا شوروی یک تشر بزنند. با همان یک تشر، مسئله ختم میشد. یا مثلاً، در آن وقتی که انگلستان قدرتش زیادتر بود از دیگران، یک کشتی را بیاورند در این آبهای نزدیک ایران، یک کشتی را که آوردند اینجا، دیگر نه مجلسش میتوانست حرفی بزند و نه دولتش و هرچه آنها میخواستند تحمیل میکردند. این مطلب هم در ایران شکسته شد، این معنا که یکی برود در سفارت امریکا و یک تعرّضی بکند به سفارت امریکا، در سابق و در زمان رژیم سابق، جزء تخیلات و شعرها به نظر میآمد. چطور امکان دارد که ملتی که هیچی ندارد، جوانهایی که دستشان چیزی نیست، بروند و سفارت امریکا را یک تعرّضی به آن بکنند؛ یک سنگی حتی بیندازند؟! اگر یک همچو چیزی بشود، اصلاً ملت و دولت ایران به باد فنا خواهد رفت! اینها چیزهایی بود که با شیطنت و تبلیغات تو مغز مردم کرده بودند و مردم را از آن قدرت ملی و انسانی و اسلامی که داشتند غافل کرده بودند.
ما دیدیم که جوانهای ما به واسطه آنهمه ناراحتیهایی که ملت ما از این قدرت فاسد
شکسته شدن قدرت امریکا در ایران
پس این معنا که اگر ما برخلاف این دستگاه یک کلمهای بگوییم نابود خواهیم شد، معلوم شد نه، مسئله درست نبوده. اینها به واسطه تبلیغاتشان ایجاد خوف کرده بودند که با همین خوف، کارهای خودشان را انجام میدادند. بیشتر مردم به واسطه این خوف کنار [ه] میگرفتند و بیتفاوت میشدند و میترسیدند. آنها هم با اینکه قدرتشان به آن بزرگی نبود که یک ملت را از بین ببرند، استفاده میکردند، لکن ملت ایران این مطلب را شکست در هم و این رژیم را از بین برد.
نسبت به قدرتهای بزرگ هم همینطور است قضیه و همینطور بود قضیه که ارعابش بیشتر از واقعیتش بود. اگر یک مطلبی فرض کنید در یک دولت کوچکی واقع میشد برخلاف میل شوروی - مثلاً - یا برخلاف میل امریکا، کافی بود که امریکا یا شوروی یک تشر بزنند. با همان یک تشر، مسئله ختم میشد. یا مثلاً، در آن وقتی که انگلستان قدرتش زیادتر بود از دیگران، یک کشتی را بیاورند در این آبهای نزدیک ایران، یک کشتی را که آوردند اینجا، دیگر نه مجلسش میتوانست حرفی بزند و نه دولتش و هرچه آنها میخواستند تحمیل میکردند. این مطلب هم در ایران شکسته شد، این معنا که یکی برود در سفارت امریکا و یک تعرّضی بکند به سفارت امریکا، در سابق و در زمان رژیم سابق، جزء تخیلات و شعرها به نظر میآمد. چطور امکان دارد که ملتی که هیچی ندارد، جوانهایی که دستشان چیزی نیست، بروند و سفارت امریکا را یک تعرّضی به آن بکنند؛ یک سنگی حتی بیندازند؟! اگر یک همچو چیزی بشود، اصلاً ملت و دولت ایران به باد فنا خواهد رفت! اینها چیزهایی بود که با شیطنت و تبلیغات تو مغز مردم کرده بودند و مردم را از آن قدرت ملی و انسانی و اسلامی که داشتند غافل کرده بودند.
ما دیدیم که جوانهای ما به واسطه آنهمه ناراحتیهایی که ملت ما از این قدرت فاسد