- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
وزارتخانهای، اگر در جایی، احکام اسلام بخواهد جاری نشود، ما درِ وزارتخانه را میبندیم. وزارتخانهای که ضرر داشته باشد برای اسلام، برای حکومت اسلامی، به چه درد ما میخورد. بودجه را تصویب میکند شورا، آقای - مثلاً - وزیر بودجه نمیدهد، اوضاع به هم میخورد. آن وضع به هم میخورد. آنجا وضع اینطوری است که اشخاصی هستند افکارشان افکار انقلابی نیست. افکاری است که میگویند نه، ما باید حالا با مسامحه، با چه با چه رفتار کنیم.
اسلام خواهی و طرد ملی گرایی
این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در رأس وزارتخانهها نباشند. و آقای بنی صدر (1) باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند، الّا اینکه وزیری باشد که کارآمد باشد. اسلامی باشد. مسامحه کار نباشد انقلابی باشد تا یک مملکتی دستمان باشد. اگر بنا باشد اینطوری باشد، باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم. عزای اصل همه مسائل را بگیریم. آقایان سر یک ملی شدن چیز، امروز دیدید که التماس میکنند که بگذارید یک قدری بگذرد. یک قدری بگذرد ببینیم ملی چطوری است. ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم. من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که اینهمه از آن تعریف میکنند، (2) چه سیلی به ما زد آن آدم! من نمیخواهم بگویم که طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان. همانطور که در زمان پهلوی بستند که من و آقای حائری بالای سر این جوانهایی که از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند، رفتیم و اطبا جرأت نمیکردند بنویسند این زخمی شده است. بروند کنار اینها! بروند گم بشوند اینها! اینها منحل باید باشند. ما نمیتوانیم تحمل کنیم به اینکه هرکس هر جوری دلش میخواهد «خیر، من دلم میخواهد که حالا دمکرات باشد، من دلم میخواهد که ملی باشد، من دلم میخواهد که ملی و اسلامی
اسلام خواهی و طرد ملی گرایی
این اشخاصی که انقلابی نیستند باید در رأس وزارتخانهها نباشند. و آقای بنی صدر (1) باید امثال اینها را معرفی به مجلس نکند و اگر کرد، مجلس رد بکند و هیچ اعتنا نکند، الّا اینکه وزیری باشد که کارآمد باشد. اسلامی باشد. مسامحه کار نباشد انقلابی باشد تا یک مملکتی دستمان باشد. اگر بنا باشد اینطوری باشد، باید ما عزای اصل جمهوری را بگیریم. عزای اصل همه مسائل را بگیریم. آقایان سر یک ملی شدن چیز، امروز دیدید که التماس میکنند که بگذارید یک قدری بگذرد. یک قدری بگذرد ببینیم ملی چطوری است. ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم. من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که اینهمه از آن تعریف میکنند، (2) چه سیلی به ما زد آن آدم! من نمیخواهم بگویم که طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند در آن زمان. همانطور که در زمان پهلوی بستند که من و آقای حائری بالای سر این جوانهایی که از مدرسه فیضیه به تیر بسته شده بودند، رفتیم و اطبا جرأت نمیکردند بنویسند این زخمی شده است. بروند کنار اینها! بروند گم بشوند اینها! اینها منحل باید باشند. ما نمیتوانیم تحمل کنیم به اینکه هرکس هر جوری دلش میخواهد «خیر، من دلم میخواهد که حالا دمکرات باشد، من دلم میخواهد که ملی باشد، من دلم میخواهد که ملی و اسلامی