- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آزاد است، به اندازهای که نخواهند یک کسی را خفیف کنند، یا یک گروهی را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند؛ انتقاد برای ساختن، برای اصلاح امور، لازم است؛ هر مجلسی باید این انتقادات را داشته باشد؛ لکن اگر [در] این انتقادات آن که انتقاد میکند با آرامش خاطر و با نظر صحیح انتقاد بکند، این که جواب میدهد هم اگر با نظر صحیح و بدون اینکه غضب در آن راه داشته باشد جواب بدهد، آن وقت منطق در مقابل منطق است. و اگر با هیاهو و جار و جنجال بخواهید شما یک مسئله را حل بکنید، و هر کسی در نظر داشته باشد که طرف مقابل خودش را مثل یک دشمن بکوبد، عقلها کنار میرود و قوه غضبیه، که بدترین قوههاست اگر مهار نشود، در کار میافتد؛ و مسائل را علاوه بر اینکه حل نمیکنند، مشکلتر میکنند.
لزوم حق مداری هنگام نظر دادن
انسان ناچار سه جور نظر دارد: یک نظری که نظر بیطرف است. این یک نظر است.
یکی هم نظر طرفداری از یک روش، از یک جریان؛ یک نظری هم مخالفت با یک روش و یک جریان؛ نظر بیطرف و نظر طرفداری از یک مسئله و نظر طرفداری از یک مسئله دیگر. نظری که حبّ باشد به یک جریانی، یا بغض باشد به یک جریانی، این نظر نمیتواند یک نظر سالم باشد؛ حُبُّ الشَی ءِ یُعمِی و یُصِمُّ (1) بغض هم همینطور است؛ نور عقل را خاموش میکند. حبّ مفرط به یک روشی اسباب این میشود که خود آن کسی که حبّ دارد توجهی به این ندارد که از مبدأ حبّ دارد این مطلب صادر میشود و این مطلب حق نیست؛ مطلبی است که از راه حبّ است. و خواه یا ناخواه این نظر، نظر صائب نیست. انسان خودش را نمیتواند بشناسد به این زودیها؛ انسان تا آخر عمرش، تا آن وقتی که از این دنیا خارج میشود، گرفتار یک مسائلی در باطن خودش هست که خودش هم نمیتواند بفهمد. باید عرضه کند خودش را انسان به کسانی که بینظر هستند.
اگرنظر از راه حب شد، همیشه دنبال این میرود که آن مطلبی را که مربوط به آن روشی است که
لزوم حق مداری هنگام نظر دادن
انسان ناچار سه جور نظر دارد: یک نظری که نظر بیطرف است. این یک نظر است.
یکی هم نظر طرفداری از یک روش، از یک جریان؛ یک نظری هم مخالفت با یک روش و یک جریان؛ نظر بیطرف و نظر طرفداری از یک مسئله و نظر طرفداری از یک مسئله دیگر. نظری که حبّ باشد به یک جریانی، یا بغض باشد به یک جریانی، این نظر نمیتواند یک نظر سالم باشد؛ حُبُّ الشَی ءِ یُعمِی و یُصِمُّ (1) بغض هم همینطور است؛ نور عقل را خاموش میکند. حبّ مفرط به یک روشی اسباب این میشود که خود آن کسی که حبّ دارد توجهی به این ندارد که از مبدأ حبّ دارد این مطلب صادر میشود و این مطلب حق نیست؛ مطلبی است که از راه حبّ است. و خواه یا ناخواه این نظر، نظر صائب نیست. انسان خودش را نمیتواند بشناسد به این زودیها؛ انسان تا آخر عمرش، تا آن وقتی که از این دنیا خارج میشود، گرفتار یک مسائلی در باطن خودش هست که خودش هم نمیتواند بفهمد. باید عرضه کند خودش را انسان به کسانی که بینظر هستند.
اگرنظر از راه حب شد، همیشه دنبال این میرود که آن مطلبی را که مربوط به آن روشی است که