- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اگر بنا بود که به مجرد اینکه یک امری واقع میشد ناگوار، ما کنار میرفتیم و ملت کنار میرفت، این از اول نمیآمد در صحنه. ملتی که بچه چند سالهاش با موتور سیکلت میزند به تانک و زیر تانک میرود، این به کشته شدن یک نفر یا دو نفر یا صد نفر یا هزار نفر کنار مینشیند؟! اینها باید به عدد افراد این ملت، به عدد افراد جوان و رزمنده این ملت بمب تهیه کنند، و الّا یک بمبی دزدکی زیر یک منزل گذاشتن و یک نفر، چند نفر ابرار را، چند نفر اشخاص متعهد به اسلام را، فداکار را از بین بردن، که ملت را از بین نمیبرد. ملت یک دریای بزرگی است و این دریای بزرگ هست و به جای اشخاصی که از صحنه آنها با شهادت بیرون میروند و جنایتکاران آنها را از صحنه بیرون میکنند، به جای آنها باز افراد میآیند و این سیل خروشان هست تا اینکه امریکا را و سایر کشورهایی که میخواهند ما را طعمه کنند، قطع طمع همه آنها را بکنند.
ما به اینطور کارهای بچگانه؛ کارهایی که معلوم است از روی ضعف پیش آمده؛ کارهایی که معلوم است که نفسهای آخر را دارند میکشند، از صحنه خارج نمیشویم ما.
ما اگر آمده بودیم برای اینکه یک زندگی مرفهی بکنیم، بله، وقتی میدیدیم که یک کسی را یا چند کس را کشتند، ترور کردند، خوب، راحت طلبی این بود که دیگر نیاییم. و شما، صدها نفر شما را، چندین هزار افراد شما را محمدرضا در خیابانها کشت و شما از صحنه خارج نشدید. الآن هم در صحنههای جنگ، هر روز برادران ما، برادران متعهد ما، برادرانی که ما باید از آنها در این امور عبرت بگیریم، این برادران کشته میشوند و جای آنها را یک صف دیگر میگیرد.
شما اشتباه دارید، احمقانه عمل میکنید. یک روز میگویید که «بحث آزاد» وقتی بحث آزاد پیش میآید نمیآیید، فرار میکنید. یک روز میگویید که اجازه بدهید که ما بیاییم در رادیو و تلویزیون چه بکنیم، اجازه هم بهتان بدهند، نمیآیید. یک روز هم میگویید که ما برای خلق میخواهیم زحمت بکشیم، خرمنهای مردم را آتش میزنید برای خلق، کارخانهها را از بین میبرید برای خلق، این خلق را میریزید در خیابانها و سر میبرید برای خلق! این خلقی که شما برای او این کار را میکنید؛ کیست؟ زندگی این
ما به اینطور کارهای بچگانه؛ کارهایی که معلوم است از روی ضعف پیش آمده؛ کارهایی که معلوم است که نفسهای آخر را دارند میکشند، از صحنه خارج نمیشویم ما.
ما اگر آمده بودیم برای اینکه یک زندگی مرفهی بکنیم، بله، وقتی میدیدیم که یک کسی را یا چند کس را کشتند، ترور کردند، خوب، راحت طلبی این بود که دیگر نیاییم. و شما، صدها نفر شما را، چندین هزار افراد شما را محمدرضا در خیابانها کشت و شما از صحنه خارج نشدید. الآن هم در صحنههای جنگ، هر روز برادران ما، برادران متعهد ما، برادرانی که ما باید از آنها در این امور عبرت بگیریم، این برادران کشته میشوند و جای آنها را یک صف دیگر میگیرد.
شما اشتباه دارید، احمقانه عمل میکنید. یک روز میگویید که «بحث آزاد» وقتی بحث آزاد پیش میآید نمیآیید، فرار میکنید. یک روز میگویید که اجازه بدهید که ما بیاییم در رادیو و تلویزیون چه بکنیم، اجازه هم بهتان بدهند، نمیآیید. یک روز هم میگویید که ما برای خلق میخواهیم زحمت بکشیم، خرمنهای مردم را آتش میزنید برای خلق، کارخانهها را از بین میبرید برای خلق، این خلق را میریزید در خیابانها و سر میبرید برای خلق! این خلقی که شما برای او این کار را میکنید؛ کیست؟ زندگی این