- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
عبادت باشد؛ راهپیماییها عبادت باشد، نه معصیت؛ شعارها عبادی باشد، نه معصیتی، جوری باشد که برای خدا باشد. هر که هر کاری دلش میخواهد [بکند] به هر که میخواهد بد بگوید، نه، این طوری نیست. باید این مسائل روی یک برنامه صحیحی که از قبل ریخته میشود، این مسائل هم باید توجه به آن بشود.
غیر انسانی بودن حق «وتو»
و از اموری که برای همه ما لازم است، این است که ما یک توجهی به مسائل دنیا بکنیم، ببینیم وضعش چه جوری است. من فکر میکردم که در این عصر ما، همه الفاظ محتوای خودشان را از دست دادهاند. ما در یک عصری واقع شدهایم که الفاظ از آن معنا که دارند، فرار کردهاند؛ یک معانی دیگری دنبالش آمده. معنای «عدالت» را وقتی انسان نگاه میکند در دنیا، الآن یک جور دیگر است؛ معنای «خلقی بودن» را آدم ملاحظه میکند، میبیند یک وضع دیگری دارد؛ سازمانهای امنیت دنیا را انسان وقتی ملاحظه میکند، میبیند که سازمان نا امنی است، نه سازمان امن، اما اسمش سازمان امن است، جمعیتهای طرفدار بشر را انسان [نگاه] میکند، میبیند که همین جمعیت طرفدار بشر، طرفدار ظالماند، طرفدار بشر نیستند، طرفدار ظلمه هستند. این کارهایی که، این چیزهایی که در دنیا الآن از این قدرتهای بزرگ واقع میشود، هیچ کس نیست که از آنها بپرسد که چرا؟ گاهی یک جایی، یک چیزی یک کسی میگوید، اما مسئله، مسئلهای است که وقتی بنا باشد که سازمانهای بزرگ دنیا اختیارش دست چهار پنج نفر باشد، این را نمیشود گفت که این امنیت بشر، سازمان طرفدار بشر - نمیدانم - سازمان کذا. این اختیارش دست چهار پنج نفر است، این هم مطلب خودش را از دست داده؛ که باید برای همه مردم باشد. چهار پنج نفر همه چیزها را دارند؛ هر کاری همه بکنند یک نفر بگوید «نه»، تمام میشود. حق «وتو» یک امری است که هیچ آدمی نمیتواند بپذیرد و این مجالس - مثلاً - عمومی دنیا، که برای این امور است، این را پذیرفتهاند. اینکه هیچ آدمی، هیچ انسان نا بالغی هم نمیتواند بپذیرد که ما میخواهیم همه دنیا بر عدالت باشند، لکن
غیر انسانی بودن حق «وتو»
و از اموری که برای همه ما لازم است، این است که ما یک توجهی به مسائل دنیا بکنیم، ببینیم وضعش چه جوری است. من فکر میکردم که در این عصر ما، همه الفاظ محتوای خودشان را از دست دادهاند. ما در یک عصری واقع شدهایم که الفاظ از آن معنا که دارند، فرار کردهاند؛ یک معانی دیگری دنبالش آمده. معنای «عدالت» را وقتی انسان نگاه میکند در دنیا، الآن یک جور دیگر است؛ معنای «خلقی بودن» را آدم ملاحظه میکند، میبیند یک وضع دیگری دارد؛ سازمانهای امنیت دنیا را انسان وقتی ملاحظه میکند، میبیند که سازمان نا امنی است، نه سازمان امن، اما اسمش سازمان امن است، جمعیتهای طرفدار بشر را انسان [نگاه] میکند، میبیند که همین جمعیت طرفدار بشر، طرفدار ظالماند، طرفدار بشر نیستند، طرفدار ظلمه هستند. این کارهایی که، این چیزهایی که در دنیا الآن از این قدرتهای بزرگ واقع میشود، هیچ کس نیست که از آنها بپرسد که چرا؟ گاهی یک جایی، یک چیزی یک کسی میگوید، اما مسئله، مسئلهای است که وقتی بنا باشد که سازمانهای بزرگ دنیا اختیارش دست چهار پنج نفر باشد، این را نمیشود گفت که این امنیت بشر، سازمان طرفدار بشر - نمیدانم - سازمان کذا. این اختیارش دست چهار پنج نفر است، این هم مطلب خودش را از دست داده؛ که باید برای همه مردم باشد. چهار پنج نفر همه چیزها را دارند؛ هر کاری همه بکنند یک نفر بگوید «نه»، تمام میشود. حق «وتو» یک امری است که هیچ آدمی نمیتواند بپذیرد و این مجالس - مثلاً - عمومی دنیا، که برای این امور است، این را پذیرفتهاند. اینکه هیچ آدمی، هیچ انسان نا بالغی هم نمیتواند بپذیرد که ما میخواهیم همه دنیا بر عدالت باشند، لکن