- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نظیر آنها هستند، اینها به درد دل مردم میتوانند برسند. من اینکه عرض میکنم نمیخواهم از شما تعریف کنم، برای اینکه میترسم تعریف کنم. این برای این است که تنبّه بدهم؛ تنبّه بدهم به اینکه تا وضع این طوری است حکومت بر قرار است، حکومت اسلامی بر قرار است. تا وضع دولت، مجلس - نمیدانم - ارتش، رؤسای ارتش، فرماندهان؛ همه جا این وضع است که میبینیم الآن و مشاهده میکنیم، شما خوف از اینکه یک آسیبی این جمهوری اسلامی به آن برسد، از این خوف نداشته باشید.
آسیب پذیری نظام در جدایی مسئولان از مردم
شما هرچه خوف دارید، از خودتان بترسید. از اینکه مبادا - خدای نخواسته - مسیر، یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الآن هست، از دست برود و مردمی بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر - خدای نخواسته - یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگری پیدا کردید و خیال کردید حالایی که من نخست وزیرم، حالایی که من رئیس جمهورم، حالایی که من وزیر کذا هستم، باید چه و چه و چه باشم، آن وقت بدانید که آسیب میبینید؛ یعنی، آن وقت است که خارجیها به شما طمع میکنند.
آنها میدانند که از چه راه باید یک کشوری را به تباهی بکشانند. آنها میدانند که باید از راه خود حکومت، از راه خود دولت، از راه خود مجلس، از راه خود اینها، این کارها را انجام بدهند. آنها میدانند که ریختن در یک کشور یا - نمیدانم - چه کردن، با وضعی که اینجور کشورها دارند، این نمیشود. اینها تجربهاش را در افغانستان کردند. در افغانستان با اینکه دولتش با آنهاست (1) و حزبها و خیلی از حزبها شاید با آنها باشند، لکن چون یک تودهای دارد آنجا، تودهای که مسلماناند، متوجهاند و مخالف با قدرتها هستند، چون این هست در آن، موفق نشدند به اینکه آن کاری که میخواستند، بکنند؛ هر روز هم رو به شکست است. اینها تجربهها را دارند، میدانند قضیه چه جور است،
آسیب پذیری نظام در جدایی مسئولان از مردم
شما هرچه خوف دارید، از خودتان بترسید. از اینکه مبادا - خدای نخواسته - مسیر، یک مسیر دیگر بشود و راه، یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الآن هست، از دست برود و مردمی بودن از دستتان برود. از این بترسید که اگر - خدای نخواسته - یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگری پیدا کردید و خیال کردید حالایی که من نخست وزیرم، حالایی که من رئیس جمهورم، حالایی که من وزیر کذا هستم، باید چه و چه و چه باشم، آن وقت بدانید که آسیب میبینید؛ یعنی، آن وقت است که خارجیها به شما طمع میکنند.
آنها میدانند که از چه راه باید یک کشوری را به تباهی بکشانند. آنها میدانند که باید از راه خود حکومت، از راه خود دولت، از راه خود مجلس، از راه خود اینها، این کارها را انجام بدهند. آنها میدانند که ریختن در یک کشور یا - نمیدانم - چه کردن، با وضعی که اینجور کشورها دارند، این نمیشود. اینها تجربهاش را در افغانستان کردند. در افغانستان با اینکه دولتش با آنهاست (1) و حزبها و خیلی از حزبها شاید با آنها باشند، لکن چون یک تودهای دارد آنجا، تودهای که مسلماناند، متوجهاند و مخالف با قدرتها هستند، چون این هست در آن، موفق نشدند به اینکه آن کاری که میخواستند، بکنند؛ هر روز هم رو به شکست است. اینها تجربهها را دارند، میدانند قضیه چه جور است،