- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
درست کرده بود، به دست ما افتاد. اینها همهاش هم غنیمت است، غنیمت جنگی است، خدا به ما داده است، منتها با دست خودشان آمدند تسلیم ما کردند.
در هر صورت، ما باید فکر کنیم که این دو مطلب را در ترازو بگذاریم در میزان بگذاریم، مسئله اینکه چی دادیم از دست و مسئله اینکه چی به دست آوردیم. مسئله اینکه چی از دست دادیم، ما قبول داریم که خیلی اشخاص بزرگوار، خیلی اشخاص فعال و خیلی جوانهای عزیز را ما از دست دادیم و بسیاری هم معلول از دست دادیم - یعنی، معلول شدند اشخاص ما و بسیار زنها بیوه شدند - عرض میکنم - اینها را همه ما میدانیم.
خرابی زیاد واقع شده در این کشور، همه اینها هست. اما آنکه به دست آوردیم آن را چرا فکر نمیکنیم؟ باید فکر کنیم که آن چیزی که ما به دست آوردیم این است که ما یک رژیمی که اسلام را داشت به تباهی میکشید، جوانهای ما را عشرتکدهای کرده بود، ملت ما را رسانده بود به آنجایی که جز اینکه یک کارهای زشتی بکنند یا مصرف [کننده] باشند برای خارج، جز این کاری از آنها نیاید، این مسئله را خدا به ما عنایت کرد که همه ملت با هم احساس کردند که دیگر نباید از حالا آنطور باشد و از این منجلاب بیرون آمدند. آنچه ما [به] دست آوردیم این است که ما اسلام را در اینجا زنده کردیم ..
پیشتر اسمی از اسلام بود و لیکن اسلام اصلش نبود؛ یعنی، اصلش دعوا با اسلام بود، میخواستند اسلامزدایی کنند؛ از بین ببرند همه این چیزها را، منتها با تدریج از اول نمیتوانستند بگویند ما قبولش نداریم، میگفتند ما قبولش داریم، لکن پایهها را. هی میزدند؛ یکی یکی میزدند. احکام اسلام را از بین برده بودند. همه کارهایی که کردند اینطوری بود. و بحمدالله، الآن مردم اسلام را در این کشور میبینند و میبینند که همه آن فسادهایی که در خیابانها و در کابارهها و اینها بود، اسمی از آنها نیست.
از آنور، نجات دادند این جوانهایی که همه را روبه تباهی بردند. الآن همه فعال شدهاند. الآن میدانند که باید در مقابل امریکا بایستند، باید در مقابل زورگویی بایستند، باید خودشان استقلال داشته باشند. این را اگر نبود الّا همین را که ما به دست آوردیم، کافی بود، لکن بحمدالله بسیاری از امور به دست آمده؛ مِن جمله همینهایی که شما
در هر صورت، ما باید فکر کنیم که این دو مطلب را در ترازو بگذاریم در میزان بگذاریم، مسئله اینکه چی دادیم از دست و مسئله اینکه چی به دست آوردیم. مسئله اینکه چی از دست دادیم، ما قبول داریم که خیلی اشخاص بزرگوار، خیلی اشخاص فعال و خیلی جوانهای عزیز را ما از دست دادیم و بسیاری هم معلول از دست دادیم - یعنی، معلول شدند اشخاص ما و بسیار زنها بیوه شدند - عرض میکنم - اینها را همه ما میدانیم.
خرابی زیاد واقع شده در این کشور، همه اینها هست. اما آنکه به دست آوردیم آن را چرا فکر نمیکنیم؟ باید فکر کنیم که آن چیزی که ما به دست آوردیم این است که ما یک رژیمی که اسلام را داشت به تباهی میکشید، جوانهای ما را عشرتکدهای کرده بود، ملت ما را رسانده بود به آنجایی که جز اینکه یک کارهای زشتی بکنند یا مصرف [کننده] باشند برای خارج، جز این کاری از آنها نیاید، این مسئله را خدا به ما عنایت کرد که همه ملت با هم احساس کردند که دیگر نباید از حالا آنطور باشد و از این منجلاب بیرون آمدند. آنچه ما [به] دست آوردیم این است که ما اسلام را در اینجا زنده کردیم ..
پیشتر اسمی از اسلام بود و لیکن اسلام اصلش نبود؛ یعنی، اصلش دعوا با اسلام بود، میخواستند اسلامزدایی کنند؛ از بین ببرند همه این چیزها را، منتها با تدریج از اول نمیتوانستند بگویند ما قبولش نداریم، میگفتند ما قبولش داریم، لکن پایهها را. هی میزدند؛ یکی یکی میزدند. احکام اسلام را از بین برده بودند. همه کارهایی که کردند اینطوری بود. و بحمدالله، الآن مردم اسلام را در این کشور میبینند و میبینند که همه آن فسادهایی که در خیابانها و در کابارهها و اینها بود، اسمی از آنها نیست.
از آنور، نجات دادند این جوانهایی که همه را روبه تباهی بردند. الآن همه فعال شدهاند. الآن میدانند که باید در مقابل امریکا بایستند، باید در مقابل زورگویی بایستند، باید خودشان استقلال داشته باشند. این را اگر نبود الّا همین را که ما به دست آوردیم، کافی بود، لکن بحمدالله بسیاری از امور به دست آمده؛ مِن جمله همینهایی که شما