- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
شوروی، یا باید پیغمبر و پیغمبران را و خلفای پیغمبر و پیغمبران را تخطئه کنند، یا باید خود و حکومتهای خود را تخطئه کنند. امر دایر بین این دو است و از این خارج نیست.
نمیشود منطقی که در مکه، سیاست ما تخطئه میکند و مسلمین را که میخواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگیری میکند، و در سایر بلاد که بعض ائمه درباری، ائمه - اگر باشد بینشان - جمعه درباری و ائمه جماعت درباری در یک دوراهی واقع هستند، هر کدام را میخواهند اختیار کنند. یا اختیار کنند که نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهایی که متصدیان امور اسلام بودهاند از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام، آنها مسلم نیستند - یا اقرار کنند که خودشان و حکومتهایی که در بلاد خودشان هست مسلم نیستند. جمع مابین این دو نخواهد شد. سَر این دوراهی همه هستند و گرفتاری مسلمین هم در همین است که به آنها تزریق کردهاند، تبلیغ کردهاند که روحانیون باید بروند در کنج مدرسهها و مسجدها و بعض مسائل اسلام را بگویند، نه همه را. اساس مطلب اینجاست که اسلام آیا دین سیاست است و با سیاست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعی ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادی و فرهنگی و همه چیزهایش با همه افراد توأم است، یا اینکه اسلام باید منزوی باشد، و در صدر اسلام آنهایی که حکومت دادند همه در اشتباه بودند.
اسلام زدایی بواسطه بیمحتوا نمودن احکام اسلام
اگر مسلمین مطلع بشوند که این بوقهای استعماری، آنها را دارند از اسلام جدا میکنند و اسلامزدایی میکنند و محتوای اسلام را از آن چیزی که دارد خالی میکنند من جمله مسئله امامت جمعه. در صدر اسلام مسائل سیاسی در مسجد و به وسیله آنهایی که امام جمعه بودند حل و فصل میشد، و نقشههای جنگ در آنجا کشیده میشد، و مع الأسف ما را رساندند به آنجا که در خطبههای جمعه جز چند کلمه موعظه و تحذیر از اینکه نبادا در امور دخالت کنید چیزی نبوده است. یا نماز جمعه نبود یا اگر بود، محتوا نداشت. یا حج را نمیگذاشتند بروند و اگر میگذاشتند، حج بیمحتوا بود. حجی که یک
نمیشود منطقی که در مکه، سیاست ما تخطئه میکند و مسلمین را که میخواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگیری میکند، و در سایر بلاد که بعض ائمه درباری، ائمه - اگر باشد بینشان - جمعه درباری و ائمه جماعت درباری در یک دوراهی واقع هستند، هر کدام را میخواهند اختیار کنند. یا اختیار کنند که نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهایی که متصدیان امور اسلام بودهاند از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام، آنها مسلم نیستند - یا اقرار کنند که خودشان و حکومتهایی که در بلاد خودشان هست مسلم نیستند. جمع مابین این دو نخواهد شد. سَر این دوراهی همه هستند و گرفتاری مسلمین هم در همین است که به آنها تزریق کردهاند، تبلیغ کردهاند که روحانیون باید بروند در کنج مدرسهها و مسجدها و بعض مسائل اسلام را بگویند، نه همه را. اساس مطلب اینجاست که اسلام آیا دین سیاست است و با سیاست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعی ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادی و فرهنگی و همه چیزهایش با همه افراد توأم است، یا اینکه اسلام باید منزوی باشد، و در صدر اسلام آنهایی که حکومت دادند همه در اشتباه بودند.
اسلام زدایی بواسطه بیمحتوا نمودن احکام اسلام
اگر مسلمین مطلع بشوند که این بوقهای استعماری، آنها را دارند از اسلام جدا میکنند و اسلامزدایی میکنند و محتوای اسلام را از آن چیزی که دارد خالی میکنند من جمله مسئله امامت جمعه. در صدر اسلام مسائل سیاسی در مسجد و به وسیله آنهایی که امام جمعه بودند حل و فصل میشد، و نقشههای جنگ در آنجا کشیده میشد، و مع الأسف ما را رساندند به آنجا که در خطبههای جمعه جز چند کلمه موعظه و تحذیر از اینکه نبادا در امور دخالت کنید چیزی نبوده است. یا نماز جمعه نبود یا اگر بود، محتوا نداشت. یا حج را نمیگذاشتند بروند و اگر میگذاشتند، حج بیمحتوا بود. حجی که یک