- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
آن شیاطینی که نشستند آنجا و نگاه میکنند، آن شیاطین یک کودتاچی درست میکنند، میتراشند، اختلاف این کار را درست میکند. و ما امیدواریم که این وحدت محفوظ باشد و این سال جدیدی که آمده است، وحدت ما زیادتر از آن وقتی که بوده است باشد. و به برکت این وحدت، ما هم معنویاتمان را درست کنیم و هم مادیاتمان را و هم فکری برای این مستمندان، فکری برای این بیخانمانها، فکری برای اینها بکنیم.
اهتمام به امر فقرا و محرومین
و من امیدوارم که کسانی که تمکن دارند، کسانی که خانههای زیادی دارند، کسانی که چیزهای زیاد دارند گمان نکنند سعادتشان به این زیادیهاست. یک نفر آدمی که کم دارد ولی به اندازه معاش دارد، این آدم لذت زندگی را، همین زندگی مادی را، لذتش را بیشتر از آن میبرد که صد تا کاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اینهاست. لذت زندگی را او نمیتواند بفهمد چی است. هزاران غذا در اینجا هست - شما گاهی وقتها شاید دیده باشید در این چیزهایی که نمایش دادند، مثلاً در فیلمها هست - این قدر غذا هست میل نمیکند که دست دراز کند، نه اینکه نمیخواهد، اصلاً میل ندارد، نه اینکه میخواهد حالا خودنمایی کند که من کم میخورم، نمیتواند. یک درویش وقتی که یک نان پیدا میکند و میخورد لذتش از آن آدمی که صد تا کاخ دارد و نمیتواند استفاده بکند بیشتر است. لذت به دارایی نیست، لذت یک مطلبی است که انسان در خودش باید پیدا بشود و او نمیشود الّا اینکه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن کسی که تزلزل دارد در زندگی، شما خیال میکنید که حالا رئیس جمهور امریکا یا رئیس شوروی خیلی در رفاه هستند؟ تزلزلی که در دل آنها هست در هیچ کی نیست، در هیچ فردی نیست، هر یکی آنها میخواهند دیگری را بخورند. نمیدانم شنیدید این را؟ من شنیدم که گرگها وقتی که میخواهند بخوابند - جمعیت هستند و میخواهند بخوابند - رو به هم میخوابند، یعنی یک دایره میشود، هیچ کدام پشت به هم نمیکنند برای اینکه اگر پشت بکنند میترسند آن یکی بخوردش. این ابرقدرتها این طوری
اهتمام به امر فقرا و محرومین
و من امیدوارم که کسانی که تمکن دارند، کسانی که خانههای زیادی دارند، کسانی که چیزهای زیاد دارند گمان نکنند سعادتشان به این زیادیهاست. یک نفر آدمی که کم دارد ولی به اندازه معاش دارد، این آدم لذت زندگی را، همین زندگی مادی را، لذتش را بیشتر از آن میبرد که صد تا کاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اینهاست. لذت زندگی را او نمیتواند بفهمد چی است. هزاران غذا در اینجا هست - شما گاهی وقتها شاید دیده باشید در این چیزهایی که نمایش دادند، مثلاً در فیلمها هست - این قدر غذا هست میل نمیکند که دست دراز کند، نه اینکه نمیخواهد، اصلاً میل ندارد، نه اینکه میخواهد حالا خودنمایی کند که من کم میخورم، نمیتواند. یک درویش وقتی که یک نان پیدا میکند و میخورد لذتش از آن آدمی که صد تا کاخ دارد و نمیتواند استفاده بکند بیشتر است. لذت به دارایی نیست، لذت یک مطلبی است که انسان در خودش باید پیدا بشود و او نمیشود الّا اینکه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن کسی که تزلزل دارد در زندگی، شما خیال میکنید که حالا رئیس جمهور امریکا یا رئیس شوروی خیلی در رفاه هستند؟ تزلزلی که در دل آنها هست در هیچ کی نیست، در هیچ فردی نیست، هر یکی آنها میخواهند دیگری را بخورند. نمیدانم شنیدید این را؟ من شنیدم که گرگها وقتی که میخواهند بخوابند - جمعیت هستند و میخواهند بخوابند - رو به هم میخوابند، یعنی یک دایره میشود، هیچ کدام پشت به هم نمیکنند برای اینکه اگر پشت بکنند میترسند آن یکی بخوردش. این ابرقدرتها این طوری