- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
نگذارند که آن دنیا اگر قرار است لیاقت حشر با ایشان را داشته باشیم، دامنش را خواهیم گرفت و گلایه خواهیم کرد. دلمان به تفسیر قرآن حضرت امام خوش بود که آن هم متأسفانه قطع شد. امید است حضرت امام آنطور که صلاح میدانند نسل جوان راکه من میدانم بسیارند جوانانی که در این انقلاب دریای فطرت حق جوییشان به خروش آمده است و این حقیر نیز یکی از آنها هستم.
ان شاء الله امام با نفَس مسیحاییشان این دریاها را آرام ساخته تا امواج این دریاها بستر خویش را به بطالت و گمراهی نیندازد.
و اما خواهش دوم:
بنده در سال 62، حدود 27 آذرماه به مناسبت روز وحدت روحانی و دانشجو نامهای به دفتر امام فرستادم که در آن سه سؤال فلسفی و یک پیشنهاد مشخص و مهم در مورد وحدت روحانی و دانشجو خدمتشان عرض کردهام که چون آنجا مفصل نوشتهام، در اینجا از ذکر آنها خودداری میکنم. البته جواب نامه نیامد. به دفتر حضرت امام تلفن زدم و از دفتر گفتند که نامهها بایگانی میشود و به عرض امام نمیرسد. (1) خواهشم این است که نامه را به عرض حضرت امام برسانید، اگر صلاح دانستند پیشنهادم را در سطح عموم امر بفرمایند و چند خطی یا جواب سؤالهایم را مرقوم فرمایند، آن دستخط را بر دیده نهاده و آرامش روح، شفا و قوّت قلبمان خواهد بود. البته این را به عنوان خانواده شهید تقاضا دارم که امید است ان شاء الله باحرمت و اعتباری که شهدا وخانوادهشان نزد حضرت امام دارند، بر ما منت گذارده و محروممان نفرمایند، من نیز قول میدهم ان شاء الله لیاقتش را داشته باشم.
البته میدانم خواهش بیجا از درگاه حضرت امام است و خود را لایق نمیبینم ولی آن حضرت را بزرگتر از خواهش خود میدانیم. ببخشید به طول انجامید. در خاتمه از حضور شما مُجدانه و عاجزانه
ان شاء الله امام با نفَس مسیحاییشان این دریاها را آرام ساخته تا امواج این دریاها بستر خویش را به بطالت و گمراهی نیندازد.
و اما خواهش دوم:
بنده در سال 62، حدود 27 آذرماه به مناسبت روز وحدت روحانی و دانشجو نامهای به دفتر امام فرستادم که در آن سه سؤال فلسفی و یک پیشنهاد مشخص و مهم در مورد وحدت روحانی و دانشجو خدمتشان عرض کردهام که چون آنجا مفصل نوشتهام، در اینجا از ذکر آنها خودداری میکنم. البته جواب نامه نیامد. به دفتر حضرت امام تلفن زدم و از دفتر گفتند که نامهها بایگانی میشود و به عرض امام نمیرسد. (1) خواهشم این است که نامه را به عرض حضرت امام برسانید، اگر صلاح دانستند پیشنهادم را در سطح عموم امر بفرمایند و چند خطی یا جواب سؤالهایم را مرقوم فرمایند، آن دستخط را بر دیده نهاده و آرامش روح، شفا و قوّت قلبمان خواهد بود. البته این را به عنوان خانواده شهید تقاضا دارم که امید است ان شاء الله باحرمت و اعتباری که شهدا وخانوادهشان نزد حضرت امام دارند، بر ما منت گذارده و محروممان نفرمایند، من نیز قول میدهم ان شاء الله لیاقتش را داشته باشم.
البته میدانم خواهش بیجا از درگاه حضرت امام است و خود را لایق نمیبینم ولی آن حضرت را بزرگتر از خواهش خود میدانیم. ببخشید به طول انجامید. در خاتمه از حضور شما مُجدانه و عاجزانه