- » امروز سه شنبه، 22 آبان 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
میگویند] که ما چقدر گندم وارد کردیم، چقدر جو وارد کردیم، چقدر مثلاً چه وارد کردیم. خوب بیچاره! اینکه باید خجالت بکشید. شمایی که باید گندم صادر کنید، شمایی که یک آذربایجانتان بس بود برایتان و باقیاش را باید صادر کنید، حالا نشستید مباهات میکنید که ماییم که باید وارد کنیم! باید خجالت بکشید از این «اصلاحات ارضیتان»! و هکذا و هکذا همه اصلاحاتشان.
ضرورت همبستگی روحانی و دانشگاهی
من گلهام از آقایان هم این است که آقایان جدا نکنند این جناحها را از خودشان، جدا نکنند این جناحها را. این جناحها را با هم ربط بدهند. از این طرف هم، روحانیون باید قدر این جمعیتی که برای اسلام دارند کار میکنند، برای اسلام دارند چیز مینویسند [بدانند]. اینها را باید بیاورند توی کار. آقا، آغوشتان را باز کنید. نگویید که این دانشگاهی - عرض کنم که - فاسق و فاجر! و ... دائماً جدا نکنید. آنها شما را جدا کنند که این نمیدانم مرتجع است و قدیمی! کیْ آخوند مرتجع است؟ آخوند در صف اول پیشروها واقع است؛ این مرتجع است؟! شما هم از آن طرف بگویید که این نمیدانم دانشگاهی است، و این بیدین است، و این نمیدانم چطور و فلان. نخیر، غلط است اینها.
هر دو با هم دست برادری بدهید، دست برابری بدهید، مسائلتان را طرح بکنید. امروز یک فُرْجه پیدا شده. من عرض میکنم به شما یک فرجه پیدا شده. اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمیشد در ایران. یک فرجهای است این. اگر الآن غنیمت بشمارند این را، این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند. الآن نویسندههای احزاب دارند مینویسند، امضا میکنند. مینویسد، اشکال میکند، امضا میکند. شما هم بنویسید، صد نفر از علما امضا بکنند؛ مطالب را گوشزد بکنند، اشکالات را بگویند. امروز روزی است که باید گفت. و پیش میبرید. و من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر
ضرورت همبستگی روحانی و دانشگاهی
من گلهام از آقایان هم این است که آقایان جدا نکنند این جناحها را از خودشان، جدا نکنند این جناحها را. این جناحها را با هم ربط بدهند. از این طرف هم، روحانیون باید قدر این جمعیتی که برای اسلام دارند کار میکنند، برای اسلام دارند چیز مینویسند [بدانند]. اینها را باید بیاورند توی کار. آقا، آغوشتان را باز کنید. نگویید که این دانشگاهی - عرض کنم که - فاسق و فاجر! و ... دائماً جدا نکنید. آنها شما را جدا کنند که این نمیدانم مرتجع است و قدیمی! کیْ آخوند مرتجع است؟ آخوند در صف اول پیشروها واقع است؛ این مرتجع است؟! شما هم از آن طرف بگویید که این نمیدانم دانشگاهی است، و این بیدین است، و این نمیدانم چطور و فلان. نخیر، غلط است اینها.
هر دو با هم دست برادری بدهید، دست برابری بدهید، مسائلتان را طرح بکنید. امروز یک فُرْجه پیدا شده. من عرض میکنم به شما یک فرجه پیدا شده. اگر این فرجه پیدا نشده بود، این اوضاع امروز نمیشد در ایران. یک فرجهای است این. اگر الآن غنیمت بشمارند این را، این فرصت است. این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان. بنویسند، اعتراض کنند. الآن نویسندههای احزاب دارند مینویسند، امضا میکنند. مینویسد، اشکال میکند، امضا میکند. شما هم بنویسید، صد نفر از علما امضا بکنند؛ مطالب را گوشزد بکنند، اشکالات را بگویند. امروز روزی است که باید گفت. و پیش میبرید. و من خوف این را دارم که خدای نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر