- » امروز جمعه، 2 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت میکردند و الزام میکردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. «آزادی زن» این بود که الزام میکردند، اجبار میکردند با سرنیزه و پلیسْ مردم محترم را، بازرگانهای محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند. در بعضی از جشنها، به اصطلاح خودشان، اینقدر گریه کردند مردم که اینها از آن جشن شاید اگر حیایی داشتند پشیمان میشدند. یک رشته هم این بود، که خدا میداند که چی کردند.
جلوگیری از مجالس روضه خوانی
یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضه خوانی و خطابه به هر عنوان. در تمام ایران شاید گاهی اتفاق افتاد که عاشورا یک مجلس نداشت. بعضِ از اشخاصی که یک قدری مثلاً جرأت داشتند، نصف شب، آخر شب، سحر مجلس داشتند که اول اذان مثلاً تمام بشود.
همه ایران را از این فیض و از اینکه حتی ذکر مصیبتی بشود، ذکر حدیثی بشود محروم کردند. این جز این [بود] که اسلحه در دست بیعقل بود؟ افاضل باید اسلحه دار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آن وقت این مفاسد از آن پیدا میشود. و آن جنایاتی - کشتار عامی - که در مسجد گوهرشاد واقع شد و دنبال آن علمای خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند؛ علمای بزرگ را حبس کردند و بعضی شان [را] هم محاکمه کردند و بعضی شان [را] هم کشتند. اسلحه در دست بیعقل بود. علمای اصفهان، علمای آذربایجان، اینها، به مجرد اینکه کلمهای گفتند، یک نهضتی کردند، اینها را گرفتند و تبعید کردند و بردند به جاهایی. علمای آذربایجان مدتها ظاهراً در سُنْقُر بودند. و مرحوم آقا میرزا صادق آقا - رَحِمَهُ الله - تا آخر هم نرفت به تبریز. یک رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشتهها بود که چه کردند و قابل ذکر نیست یعنی من که حافظه ندارم، کسی هم حافظه داشته باشد با یک مجلس و دو مجلس نمیشود این مصایب را ذکر کرد.
جلوگیری از مجالس روضه خوانی
یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضه خوانی و خطابه به هر عنوان. در تمام ایران شاید گاهی اتفاق افتاد که عاشورا یک مجلس نداشت. بعضِ از اشخاصی که یک قدری مثلاً جرأت داشتند، نصف شب، آخر شب، سحر مجلس داشتند که اول اذان مثلاً تمام بشود.
همه ایران را از این فیض و از اینکه حتی ذکر مصیبتی بشود، ذکر حدیثی بشود محروم کردند. این جز این [بود] که اسلحه در دست بیعقل بود؟ افاضل باید اسلحه دار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آن وقت این مفاسد از آن پیدا میشود. و آن جنایاتی - کشتار عامی - که در مسجد گوهرشاد واقع شد و دنبال آن علمای خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند؛ علمای بزرگ را حبس کردند و بعضی شان [را] هم محاکمه کردند و بعضی شان [را] هم کشتند. اسلحه در دست بیعقل بود. علمای اصفهان، علمای آذربایجان، اینها، به مجرد اینکه کلمهای گفتند، یک نهضتی کردند، اینها را گرفتند و تبعید کردند و بردند به جاهایی. علمای آذربایجان مدتها ظاهراً در سُنْقُر بودند. و مرحوم آقا میرزا صادق آقا - رَحِمَهُ الله - تا آخر هم نرفت به تبریز. یک رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشتهها بود که چه کردند و قابل ذکر نیست یعنی من که حافظه ندارم، کسی هم حافظه داشته باشد با یک مجلس و دو مجلس نمیشود این مصایب را ذکر کرد.