می‌آمدند گدایی می‌کردند. آن وقت «قارداش» می‌گفتند به آنها! برادر! برادر! چه برادری؟ برادری که با این مکتب می‌خواهد این بیچاره‌ها را خواب کند و از آنها بخورد.
کمونیستی مخدر است، نه قرآن. قرآن که همه رؤسایش با آنهایی جنگ کردند که ظالم بودند؛ و خود [پیشوای اسلام‌] وقتی که زندگی می‌کند، یک زندگی عادلانه که کمتر از مردم، نه عادلانه، دونِ مردم زندگی می‌کند. این مکتب مکتب است، نه آن مکتبی که خودش گاوش را همراهش می‌آورد و شیر گاوش را می‌خواهد بخورد و مردم را می‌خواهد ببلعد و ظلمش از همه [بیشتر است‌]. چرتکه می‌اندازد! آقای لنین ... گفته‌اند که چرتکه می‌انداخته است که ... یکی یکی افراد، هر که به اندازه خرجش در می‌آورد حق زندگی دارد؛ هر که کسر دارد این را بکشید! بیندازیدش توی دریا! این تز اوست؛ این آدم دوست و این خلق پرور، این است! این چه کار دارد به آن مکتبی که به ضعفا بیشتر از اغنیا، به بیچاره‌ها - آنهایی که نمی‌توانند کار انجام بدهند - بیشتر از [توانمندان‌] نظر دارد، بیشتر از بزرگان نظر دارد. اداره می‌خواهد بکند اینها را، از خرج [بیت المال‌] به آنها بدهد و اداره شان بکند.
کمونیستهای ساواکی
آقا، بازی‌تان می‌دهند؛ (1) خدا می‌داند بازی‌تان می‌دهند. بازی شان دادند اینها بچه‌های ما را که در خارج آمدند. آنهایی که در ایران هستند کمونیست نیستند؛ آنها هم شما را بازی می‌دهند. آنهایی که در ایران هستند سازمان امنیتی [هستند]، خیلی هایشان هم اینجا همین طوری‌اند، اینها سازمان امنیتی‌اند. و لهذا در بهشت زهرا رفتند شعار کمونیست دادند، مردم مچ آنها را گرفتند و بیرونشان کردند که شما از سازمان (2) آمدید اینجا. توی دانشگاه می‌خواهند بفرستند یک دسته از همین سازمانیها [را که‌] شعار کمونیستی بدهند. اینها کمونیست نیستند؛ اینها [را] سازمان امنیت درست کرده؛ برای اینکه مردم را بترساند و بگوید اگر آریامهر برود، دیگر دنیا به هم می‌خورد، کمونیست‌

صحیفه امام خمینی
Rouhollah Website is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. <Rouhollah Website/>