- » امروز یکشنبه، 18 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
برود از این مملکت، دیگر این، اهل این مملکت نیست، این مطلب به آن بزرگی در نظر او یکدفعه ریخت؛ حالا [چنان] شده [که] حزب رستاخیز را میگویند حزب نیست الآن، قبولش ندارند! این پایهها دارد میریزد. اینطوری تغییر کرد تاریخ دوباره به تاریخ اول؛ و حزبش هم از بین رفت.
انتقال جواهرات و دیگر ذخایر ملی به امریکا
منتها الآن خطری که [در] پیش است قضیه نقل دادن مال ملت است به خارج. امروز دو تا اطلاع به من دادند: یک اطلاع از ایران؛ یکی هم یکی از آقایانی که اینجا اطلاعاتی داشت، داد. اینکه از ایران اطلاع داده بودند به وسیله بعضی آقایان فرمودند اینکه دیروز ظاهراً طلاها و جواهرات سلطنتی و اینها را حمل کردهاند به امریکا و همه را بردند؛ پدرش هم همین کار را کرد.
وقتی که رضا شاه را متفقین آمدند و از ایران خارج کردند، آن، قصه [ها] دارد، در [میان] همه این قصهها [یکی اینکه] ... سه قوه بزرگ انگلستان، شوروی و امریکا ... ریختند در مملکت ما، در زمان جنگ عمومی (1) از سه جا حمله آوردند به مملکت؛ و این نظامی (2) که رضا خان میگفت - که ما دیگر، [قوی هستیم] همان حرفهای این [شاه] را آن هم میزد، یک خردهای این غلیظتر، حالا میگوید نظام ما کذاست و ما دیگر ممالک کذا، و از این حرفهای نامربوط، حتی به قدر یک ساعت شاید مقاومت نکردند و رفتند ....
شادی عمومی از سقوط رضاخان
خوب، این یک مصیبتی بود که به ملتی وارد شد که اجانب وارد مملکتش شدند. این هم با آن حال جنگ وارد شدند و میخواستند که عبور کنند، و یعنی استقرار پیدا بکنند، و در جنگی که با آلمان داشتند، اینجا «پل پیروزی» به اصطلاح خودشان باشد؛ به جای
انتقال جواهرات و دیگر ذخایر ملی به امریکا
منتها الآن خطری که [در] پیش است قضیه نقل دادن مال ملت است به خارج. امروز دو تا اطلاع به من دادند: یک اطلاع از ایران؛ یکی هم یکی از آقایانی که اینجا اطلاعاتی داشت، داد. اینکه از ایران اطلاع داده بودند به وسیله بعضی آقایان فرمودند اینکه دیروز ظاهراً طلاها و جواهرات سلطنتی و اینها را حمل کردهاند به امریکا و همه را بردند؛ پدرش هم همین کار را کرد.
وقتی که رضا شاه را متفقین آمدند و از ایران خارج کردند، آن، قصه [ها] دارد، در [میان] همه این قصهها [یکی اینکه] ... سه قوه بزرگ انگلستان، شوروی و امریکا ... ریختند در مملکت ما، در زمان جنگ عمومی (1) از سه جا حمله آوردند به مملکت؛ و این نظامی (2) که رضا خان میگفت - که ما دیگر، [قوی هستیم] همان حرفهای این [شاه] را آن هم میزد، یک خردهای این غلیظتر، حالا میگوید نظام ما کذاست و ما دیگر ممالک کذا، و از این حرفهای نامربوط، حتی به قدر یک ساعت شاید مقاومت نکردند و رفتند ....
شادی عمومی از سقوط رضاخان
خوب، این یک مصیبتی بود که به ملتی وارد شد که اجانب وارد مملکتش شدند. این هم با آن حال جنگ وارد شدند و میخواستند که عبور کنند، و یعنی استقرار پیدا بکنند، و در جنگی که با آلمان داشتند، اینجا «پل پیروزی» به اصطلاح خودشان باشد؛ به جای