- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
عقب است - اسلام اینطور آدمهایی ... که گفت که سی نفر بیاید همراه من، میرویم ... شصت هزار نفر را برمیداریم! سی نفر! سی تا یکی! با او چک و چانه کردند که آقا نمیشود. قبول کرد که شصت نفر. شصت تا آدم رفت و شصت هزار رومی را عقب نشاند! رفتند شبیخون زدند و با شمشیر زدند و شکستشان دادند اینها، طبقه فقرا.
حالا زمان پیغمبر را داشتم عرض میکردم که ما باید ببینیم که آیا این قرآن که متن اسلام است و این پیغمبر که آورنده اسلام - و آن وقت اسلامْ بیحواشی بوده و خودِ اسلام بوده، متنِ اسلام بوده - این اسلام در آن متن اولیهای که هیچ دیگر تصرفی از هیچ جا در آن نبوده این آیا مردم را دعوت کرده به اینکه با اغنیا بسازید؟ اغنیا اگر از شما چیزی بردند، این قدرتها اگر آمدند و مال شما را برداشتند، شما دیگر حرف نزنید؟! شما ان شاء الله بهشت میروید، حرف نزنید! یا همین قرآن مردم را، این گداها را - عرض میکنم - فقیر این فقیرها که نه مکان داشتند و عده کثیری از آنهاروی صفه مسجد، یعنی یک جای بیسقف، یک جایی، زمین بیسقف، آنجا زندگی میکردند و پهلوی هم میخوابیدند و هیچ چیز هم نداشتند که بخورند، یک چیزی به آنان میدادند یا از این طرف و آن طرف یا میرفتند پیدا میکردند میخوردند، و آن جمعیتی که یک خرما را اینطوری دور میزدند، با این جمعیت راه افتاد و حجاز را، قدرتمندها را، عقب زد. این افیون است؟! یا این محرک است؟ تو با این حرفت میخواهی افیون درست کنی! اینهایی که این حرف را زدند که اسلام افیون است، میخواهند مسلمین را خواب کنند؛ میخواهند مسلمین را از اسلام جدا کنند؛ و مسلمین خواب بروند و آنها مال مسلمین را بخورند. این کلامْ افیون است، نه اسلامْ افیون است. اینکه میگویید اسلامْ افیون جامعه است، خود این برای اغفال مردم است؛ چیزهایی که برای اغفال مردم است این افیون است نه اینکه آمده است، نه آن حقیقتی که آمده و در همان زمان خودش با یک عده فقیر، مملکت حجاز را فتح کرده و عدل و انصاف را تا آخر حجاز برده.
این زمان خود پیغمبر است. بعد که قدرت پیدا شد و - عرض بکنم که - قوه پیدا شد در همان قرن اول اسلام، در همان قرن - مثلاً سی سال، در همان قرنهای اول و سی سال اول،
حالا زمان پیغمبر را داشتم عرض میکردم که ما باید ببینیم که آیا این قرآن که متن اسلام است و این پیغمبر که آورنده اسلام - و آن وقت اسلامْ بیحواشی بوده و خودِ اسلام بوده، متنِ اسلام بوده - این اسلام در آن متن اولیهای که هیچ دیگر تصرفی از هیچ جا در آن نبوده این آیا مردم را دعوت کرده به اینکه با اغنیا بسازید؟ اغنیا اگر از شما چیزی بردند، این قدرتها اگر آمدند و مال شما را برداشتند، شما دیگر حرف نزنید؟! شما ان شاء الله بهشت میروید، حرف نزنید! یا همین قرآن مردم را، این گداها را - عرض میکنم - فقیر این فقیرها که نه مکان داشتند و عده کثیری از آنهاروی صفه مسجد، یعنی یک جای بیسقف، یک جایی، زمین بیسقف، آنجا زندگی میکردند و پهلوی هم میخوابیدند و هیچ چیز هم نداشتند که بخورند، یک چیزی به آنان میدادند یا از این طرف و آن طرف یا میرفتند پیدا میکردند میخوردند، و آن جمعیتی که یک خرما را اینطوری دور میزدند، با این جمعیت راه افتاد و حجاز را، قدرتمندها را، عقب زد. این افیون است؟! یا این محرک است؟ تو با این حرفت میخواهی افیون درست کنی! اینهایی که این حرف را زدند که اسلام افیون است، میخواهند مسلمین را خواب کنند؛ میخواهند مسلمین را از اسلام جدا کنند؛ و مسلمین خواب بروند و آنها مال مسلمین را بخورند. این کلامْ افیون است، نه اسلامْ افیون است. اینکه میگویید اسلامْ افیون جامعه است، خود این برای اغفال مردم است؛ چیزهایی که برای اغفال مردم است این افیون است نه اینکه آمده است، نه آن حقیقتی که آمده و در همان زمان خودش با یک عده فقیر، مملکت حجاز را فتح کرده و عدل و انصاف را تا آخر حجاز برده.
این زمان خود پیغمبر است. بعد که قدرت پیدا شد و - عرض بکنم که - قوه پیدا شد در همان قرن اول اسلام، در همان قرن - مثلاً سی سال، در همان قرنهای اول و سی سال اول،