- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
التزام عمال رژیم برای خیانت به وطن!!
پس این طرف صفحه را که ما نگاه میکنیم که قضیه رفتن ایشان است، از این راه که نمیتوانید بگویید که نه، این کارها همه خوب است تا حالا هر چه واقع شده، فرهنگ ما عقب است خوب است! اقتصاد ما شکست خورده است و انگل است خوب است! نظام ما تحت نظارتِ - عرض میکنم که - مستشاران امریکایی است این هم خوب است! این را که نمیتوانید بگویید. باقی میماند اینکه نه، این طرف را قبول داریم که اینها خوب نیست لکن چه کنیم چاره نداریم؛ باید اینطور باشد که ما موافقیم با اعلیحضرت و با بقای اعلیحضرت برای اینکه ما ملزمیم که اینطور باشد؛ ما التزام داریم، ملتزم هستیم به اینکه باید فرهنگمان تا یک حد معینی باشد، از اینجا بالا نرود. ما را ملزم کردند به اینکه ارتش شما باید تحت نظر اینها باشد، ما را ملتزم کردند به اینکه وکلای شما [را] باید ما تعیین کنیم، شما خودتان نباید دخالت داشته باشید، ملت هم نباید دخالت داشته باشند! ملتزمیم به این معنا؛ چون ملتزمیم پس باید باشد. اگر این مطلب را میگویند، خوب الآن ملت ایران پاشدند میگویند که ما این التزامها را قبول نداریم. تا حالا هم هیچی نشده. حالا هم دارند میروند؛ دارند دنبال میکنند این را. خوب، اینها اگر قبول دارند که این یک چیز بدی است لکن ما را الزام کردند، حالا ملت ایران تمامی پاشدند که این التزامی که میگویید ما دادیم، یا شاه که «مأموریت» برای وطنش داشته است! - و خودش نوشته «مأموریت برای وطنم» و من هم میگویم «مأموریت» برای وطنش داشته! لکن او میگوید مأموریت داشتم که چه کنم و چه کنم، برسانم آن را به - نمیدانم - «دروازه بزرگ تمدن»، من میگویم نخیر، مأموریت داشتید برای وطنتان که نفتتان را بدهید و - عرض میکنم - فرهنگتان را به زمین بزنید و وطنتان را بیاورید به حالی که الآن هست؛ خرابهای که الآن اسمش را ما وطن گذاشتیم! - اگر اینها قبول دارند که این رژیم تا حالا خیانت کرده است منتها میگویید ملزم است، ملزم است که خیانت بکند، این را ما میتوانیم بپذیریم از وکیل، از وزیر، از شاه، از همه اینها که من ملزمم خیانت بکنم؟! خوب برو کنار! کی تو را ملزم کرده که نخست وزیر بشوی؟ کی تو را ملتزم کرده که وکیل
پس این طرف صفحه را که ما نگاه میکنیم که قضیه رفتن ایشان است، از این راه که نمیتوانید بگویید که نه، این کارها همه خوب است تا حالا هر چه واقع شده، فرهنگ ما عقب است خوب است! اقتصاد ما شکست خورده است و انگل است خوب است! نظام ما تحت نظارتِ - عرض میکنم که - مستشاران امریکایی است این هم خوب است! این را که نمیتوانید بگویید. باقی میماند اینکه نه، این طرف را قبول داریم که اینها خوب نیست لکن چه کنیم چاره نداریم؛ باید اینطور باشد که ما موافقیم با اعلیحضرت و با بقای اعلیحضرت برای اینکه ما ملزمیم که اینطور باشد؛ ما التزام داریم، ملتزم هستیم به اینکه باید فرهنگمان تا یک حد معینی باشد، از اینجا بالا نرود. ما را ملزم کردند به اینکه ارتش شما باید تحت نظر اینها باشد، ما را ملتزم کردند به اینکه وکلای شما [را] باید ما تعیین کنیم، شما خودتان نباید دخالت داشته باشید، ملت هم نباید دخالت داشته باشند! ملتزمیم به این معنا؛ چون ملتزمیم پس باید باشد. اگر این مطلب را میگویند، خوب الآن ملت ایران پاشدند میگویند که ما این التزامها را قبول نداریم. تا حالا هم هیچی نشده. حالا هم دارند میروند؛ دارند دنبال میکنند این را. خوب، اینها اگر قبول دارند که این یک چیز بدی است لکن ما را الزام کردند، حالا ملت ایران تمامی پاشدند که این التزامی که میگویید ما دادیم، یا شاه که «مأموریت» برای وطنش داشته است! - و خودش نوشته «مأموریت برای وطنم» و من هم میگویم «مأموریت» برای وطنش داشته! لکن او میگوید مأموریت داشتم که چه کنم و چه کنم، برسانم آن را به - نمیدانم - «دروازه بزرگ تمدن»، من میگویم نخیر، مأموریت داشتید برای وطنتان که نفتتان را بدهید و - عرض میکنم - فرهنگتان را به زمین بزنید و وطنتان را بیاورید به حالی که الآن هست؛ خرابهای که الآن اسمش را ما وطن گذاشتیم! - اگر اینها قبول دارند که این رژیم تا حالا خیانت کرده است منتها میگویید ملزم است، ملزم است که خیانت بکند، این را ما میتوانیم بپذیریم از وکیل، از وزیر، از شاه، از همه اینها که من ملزمم خیانت بکنم؟! خوب برو کنار! کی تو را ملزم کرده که نخست وزیر بشوی؟ کی تو را ملتزم کرده که وکیل