- » امروز پنجشنبه، 1 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
فقر و محرومیت مردم، میراث شاه
همین حرفهایی که ملت ایران به واسطه همین حرفها دادش بلند شده است که آقا ما نمیخواهیم بسته به غیر باشیم، ما نمیخواهیم همه منافع مملکت ما به شما داده بشود؛ ما میخواهیم منافع مملکتمان صرف این فقرا و بیچارهها بشود، صرف اینهایی که آب ندارند بخورند و هیچ چیز ندارند. مناطقی در ایران هیچ چیز ندارند. شما خیال [نکنید] اینها میآیند بعضیها نشان میدهند. آن وقت بنابراین بود [که] یکوقتی میخواست مثلاً شاه عبور کند از یک جایی با یک نفر رئیسِ کذا، مردم را الزام میکردند به اینکه باید سر جاده همه کت و شلوار خوب از جایی پیدا بکنید بپوشید بایستید اینجا، اینها ببینند که خیال کنند همه مملکت ما دارای لباس فاخر و یک چیزی! بیچارهها گرسنگی اینجا میخوردند لکن آن وقت باید از خارج یک عدهای بیایند با کت و شلوار بایستند آنجا؛ یا خود اینها بروند لباس نو از یک جایی تهیه کنند بایستند آنجا و «زنده باد» بگویند تا اینکه آن آدمی که آمده خیال کند که واقعاً اینها یک مملکت مرفهی هستند! چهارتا خیابان تهران را ملاحظه نکنید! بروید خوزستان را ببینید و اطراف خوزستان که آب همین طور هدر میرود و زمین همین طور هدر میرود و مردم همین طور گرسنگی میخورند. بروید آنجاها را ببینید که به حَسَب روزنامه اطلاعات - که در چند وقت پیش از این نوشته بود یا کیهان نوشته بود به اینکه - از بیآبی صبح که میشود بچه که چشمش به هم به واسطه تراخم [چسبیده] شده، با بول چشم این را باز میکنند! شما تهران را نگاه نکنید چهارتا خیابان را درست کردند و چه میکنند که به رخ دیگران میکشند که خیر، مرفه و مرفه! مملکت را باید، همه مملکت را باید نگاه کرد. آن دورافتادهها را نگاه کنید. شما در خود تهران این زاغه نشینها را ملاحظه کنید که اینها چه میکنند، چه زندگیای دارند. داد مملکت، ملت ایران که بلند شده برای یک همچو وضعی [است] که الآن پیش آوردند اینها. از آن طرف در بلندگوهایشان و در تبلیغاتشان هی تا رادیو را باز میکردند «اعلیحضرت آریامهر»! شما شاید پیدا نمیکردید که یک جایی که تا باز میکنند «اعلیحضرت» چه کرد، «والاحضرت» چه کرد! از آن طرف آن همه حرفها بود، از این
همین حرفهایی که ملت ایران به واسطه همین حرفها دادش بلند شده است که آقا ما نمیخواهیم بسته به غیر باشیم، ما نمیخواهیم همه منافع مملکت ما به شما داده بشود؛ ما میخواهیم منافع مملکتمان صرف این فقرا و بیچارهها بشود، صرف اینهایی که آب ندارند بخورند و هیچ چیز ندارند. مناطقی در ایران هیچ چیز ندارند. شما خیال [نکنید] اینها میآیند بعضیها نشان میدهند. آن وقت بنابراین بود [که] یکوقتی میخواست مثلاً شاه عبور کند از یک جایی با یک نفر رئیسِ کذا، مردم را الزام میکردند به اینکه باید سر جاده همه کت و شلوار خوب از جایی پیدا بکنید بپوشید بایستید اینجا، اینها ببینند که خیال کنند همه مملکت ما دارای لباس فاخر و یک چیزی! بیچارهها گرسنگی اینجا میخوردند لکن آن وقت باید از خارج یک عدهای بیایند با کت و شلوار بایستند آنجا؛ یا خود اینها بروند لباس نو از یک جایی تهیه کنند بایستند آنجا و «زنده باد» بگویند تا اینکه آن آدمی که آمده خیال کند که واقعاً اینها یک مملکت مرفهی هستند! چهارتا خیابان تهران را ملاحظه نکنید! بروید خوزستان را ببینید و اطراف خوزستان که آب همین طور هدر میرود و زمین همین طور هدر میرود و مردم همین طور گرسنگی میخورند. بروید آنجاها را ببینید که به حَسَب روزنامه اطلاعات - که در چند وقت پیش از این نوشته بود یا کیهان نوشته بود به اینکه - از بیآبی صبح که میشود بچه که چشمش به هم به واسطه تراخم [چسبیده] شده، با بول چشم این را باز میکنند! شما تهران را نگاه نکنید چهارتا خیابان را درست کردند و چه میکنند که به رخ دیگران میکشند که خیر، مرفه و مرفه! مملکت را باید، همه مملکت را باید نگاه کرد. آن دورافتادهها را نگاه کنید. شما در خود تهران این زاغه نشینها را ملاحظه کنید که اینها چه میکنند، چه زندگیای دارند. داد مملکت، ملت ایران که بلند شده برای یک همچو وضعی [است] که الآن پیش آوردند اینها. از آن طرف در بلندگوهایشان و در تبلیغاتشان هی تا رادیو را باز میکردند «اعلیحضرت آریامهر»! شما شاید پیدا نمیکردید که یک جایی که تا باز میکنند «اعلیحضرت» چه کرد، «والاحضرت» چه کرد! از آن طرف آن همه حرفها بود، از این