- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
شرایطی قوانین ما برای همه یکسان است. منظور من از دیدار شما این است که ناراحتی و عدم رضایت دولت فرانسه را نسبت به اعلامیهای که دیروز صادر کردید، به شما ابلاغ کنم.]
امام: من از اینکه دولت فرانسه - بعد از سختگیری اولیه - آزادمان گذاردند، قدردانی میکنیم. البته از دولت فرانسه هم که آزادی در دین و آزادی بشر را محترم میشمارد. ما همین توقع را در آزادی بیان داریم و خودمان را آزاد میبینیم.
اما در مورد سه یا دو مطلبی که گفتید. اول ناراحتیهایتان در مورد فرار سربازان؛ باید بگویم قضیه سربازی، هر وقت این امر قانونی باشد و دولت هم قانونی باشد و مطابق با آرای ملت، سربازگیری را باید خودش اعلام کند که بیایند خدمت کنند. ایران، مع الأسف نه مجلس قانونی دارد، نه شاه قانونی و نه دولت قانونی. مع ذلک سربازها را با سرنیزه به سربازخانه میبرند. ما اعتقاد داریم که شاه و دولت، غاصب است و اعتقاد داریم که سرنوشت ما باید در دست خودمان باشد؛ و اینها با زور سرنیزه حکم میکنند. ریشه اختلاف ما با شما، در همان اظهار عقیده است. سرباز، در یک دولت غاصب سرباز نیست. در یک دولتی که شاه غاصب است و بر تمامی مصالح ملت قیام کرده است، شاه یاغی است؛ نه یک دولت غاصب است؛ لذا یک قیام مسلحانه هم شورش نیست؛ بلکه ضد شورش است .... اگر دولت فرانسه مایل نیست ما حرف حقمان را بزنیم - حرف خود را که همه آزادند حرف حقشان را بزنند، نگوییم - ما با ناراحتی به جای دیگر منتقل میشویم.
[شایه: ما در مقام قضاوت نیستیم که شاه درست عمل میکند، یا آیت الله؛ ما نمیخواهیم داخل این مقوله بشویم.]
امام: شما هیچ وقت به سفارت خودتان در ایران مراجعه کرده اید که این کشتارهایی که میشود علتش چیست؟ آنها میکشند، اسیر میکنند، مردم را حبس و تبعید میکنند، اینجا دولت فرانسه میگوید ما صحبت نکنیم؛ مظالم آنها را نگوییم. آیا این آزادی است؟ اسمش آزادی است!
[شایه: ما نمیخواهیم از مطالب ما اینطور استنباط شود که احساسی نسبت به آنچه در ایران میگذرد
امام: من از اینکه دولت فرانسه - بعد از سختگیری اولیه - آزادمان گذاردند، قدردانی میکنیم. البته از دولت فرانسه هم که آزادی در دین و آزادی بشر را محترم میشمارد. ما همین توقع را در آزادی بیان داریم و خودمان را آزاد میبینیم.
اما در مورد سه یا دو مطلبی که گفتید. اول ناراحتیهایتان در مورد فرار سربازان؛ باید بگویم قضیه سربازی، هر وقت این امر قانونی باشد و دولت هم قانونی باشد و مطابق با آرای ملت، سربازگیری را باید خودش اعلام کند که بیایند خدمت کنند. ایران، مع الأسف نه مجلس قانونی دارد، نه شاه قانونی و نه دولت قانونی. مع ذلک سربازها را با سرنیزه به سربازخانه میبرند. ما اعتقاد داریم که شاه و دولت، غاصب است و اعتقاد داریم که سرنوشت ما باید در دست خودمان باشد؛ و اینها با زور سرنیزه حکم میکنند. ریشه اختلاف ما با شما، در همان اظهار عقیده است. سرباز، در یک دولت غاصب سرباز نیست. در یک دولتی که شاه غاصب است و بر تمامی مصالح ملت قیام کرده است، شاه یاغی است؛ نه یک دولت غاصب است؛ لذا یک قیام مسلحانه هم شورش نیست؛ بلکه ضد شورش است .... اگر دولت فرانسه مایل نیست ما حرف حقمان را بزنیم - حرف خود را که همه آزادند حرف حقشان را بزنند، نگوییم - ما با ناراحتی به جای دیگر منتقل میشویم.
[شایه: ما در مقام قضاوت نیستیم که شاه درست عمل میکند، یا آیت الله؛ ما نمیخواهیم داخل این مقوله بشویم.]
امام: شما هیچ وقت به سفارت خودتان در ایران مراجعه کرده اید که این کشتارهایی که میشود علتش چیست؟ آنها میکشند، اسیر میکنند، مردم را حبس و تبعید میکنند، اینجا دولت فرانسه میگوید ما صحبت نکنیم؛ مظالم آنها را نگوییم. آیا این آزادی است؟ اسمش آزادی است!
[شایه: ما نمیخواهیم از مطالب ما اینطور استنباط شود که احساسی نسبت به آنچه در ایران میگذرد