- » امروز یکشنبه، 4 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
کند و آنها منافع خود را در خطر قطعی ببینند، آیا احتمال دخالت نظامی نمیدهید؟]
- اینها از هجومهای سابقی که در ایران شده است تجربه آموختهاند؛ میدانند که با حمله نظامی ممکن است پیش ببرند، اما بقا و دوام ندارد. در مملکتی که تمامی ملت مخالفند، مهاجم ممکن است پیش ببرد، اما نمیتواند باقی بماند. تمامی ملت، آنها را از بین میبرند. آنها کارشناس دارند اوضاع را بررسی کرده و میکنند، و این قضایا را میدانند ... این کار را نمیکنند؛ اگر بکنند کاملاً شکست خواهند خورد.
- [از اینکه وقت شما را گرفتهام پوزش میطلبم. هر وقت مایل بودید که بحث پایان یابد بفرمایید.]
- دو مطلب است که باید به شما تذکر بدهم.
نکته اول: در این نهضت - که یک نهضت اسلامی است - یک ملت مظلوم، در برابر این جبارها که میخواهند همه ملت را از بین ببرند، قیام کرده است. چه شد که علمای «الازهر» با ملت مخالفت، و با شاه موافقت کردند؟ با علمایی که با زور و جور موافقت کردند - علیه مظلومین - چه میشود کرد؟
نکته دوم: از شما که یک نویسنده توانایی هستید، میخواهم که اگر میتوانید بروید ایران را ببینید. این مظالم را بررسی کنید؛ از تمامی طبقات سیاسی، بازاری، رعایا، ارتشیها - خصوصاً افسران در درجات پایین و جوان - ادارات دولتی، کارمندان دولت، هرکس که میخواهید انتخاب کنید و از آنها سؤال کنید وضع چه بود و چه شد و وضع اکنون چطور است؟ بعد که مطلب به دست آمد، کتابی - مثل سفر قبلی خودتان - درباره ایران بنویسید و منتشر کنید. که امر پشتیبانی از ملت ایران و ادای دِین شما میباشد.
- [من شاه را در سال 1975 ملاقات کردم؛ بحث زیاد و شدید و تندی با او داشتم. وقتی به او گفتم که سؤال زیادی از شما دارم، او نیز گفت سؤالات زیادی از شما دارم. او میدانست که دوست عبدالناصر بودم و راجع به عبدالناصر سؤالات زیادی از من کرد. شاه وقتی از خودش و انقلاب شاه و ملت و آرزوهایش صحبت میکرد، به او گفتم چرا هر کجا میروید با مخالفت جدی جوانان کشور روبه رو هستید و با مخالفت و نفی رژیم شاه روبه رو میشوید؟ جوانان، آینده مملکت هستند؛ آنها چرا با شما مخالفند؟ من احتیاج ندارم بروم ایران تا بدانم وضع چگونه است؛ من اوضاع را میدانم. من دوست نزدیک
- اینها از هجومهای سابقی که در ایران شده است تجربه آموختهاند؛ میدانند که با حمله نظامی ممکن است پیش ببرند، اما بقا و دوام ندارد. در مملکتی که تمامی ملت مخالفند، مهاجم ممکن است پیش ببرد، اما نمیتواند باقی بماند. تمامی ملت، آنها را از بین میبرند. آنها کارشناس دارند اوضاع را بررسی کرده و میکنند، و این قضایا را میدانند ... این کار را نمیکنند؛ اگر بکنند کاملاً شکست خواهند خورد.
- [از اینکه وقت شما را گرفتهام پوزش میطلبم. هر وقت مایل بودید که بحث پایان یابد بفرمایید.]
- دو مطلب است که باید به شما تذکر بدهم.
نکته اول: در این نهضت - که یک نهضت اسلامی است - یک ملت مظلوم، در برابر این جبارها که میخواهند همه ملت را از بین ببرند، قیام کرده است. چه شد که علمای «الازهر» با ملت مخالفت، و با شاه موافقت کردند؟ با علمایی که با زور و جور موافقت کردند - علیه مظلومین - چه میشود کرد؟
نکته دوم: از شما که یک نویسنده توانایی هستید، میخواهم که اگر میتوانید بروید ایران را ببینید. این مظالم را بررسی کنید؛ از تمامی طبقات سیاسی، بازاری، رعایا، ارتشیها - خصوصاً افسران در درجات پایین و جوان - ادارات دولتی، کارمندان دولت، هرکس که میخواهید انتخاب کنید و از آنها سؤال کنید وضع چه بود و چه شد و وضع اکنون چطور است؟ بعد که مطلب به دست آمد، کتابی - مثل سفر قبلی خودتان - درباره ایران بنویسید و منتشر کنید. که امر پشتیبانی از ملت ایران و ادای دِین شما میباشد.
- [من شاه را در سال 1975 ملاقات کردم؛ بحث زیاد و شدید و تندی با او داشتم. وقتی به او گفتم که سؤال زیادی از شما دارم، او نیز گفت سؤالات زیادی از شما دارم. او میدانست که دوست عبدالناصر بودم و راجع به عبدالناصر سؤالات زیادی از من کرد. شاه وقتی از خودش و انقلاب شاه و ملت و آرزوهایش صحبت میکرد، به او گفتم چرا هر کجا میروید با مخالفت جدی جوانان کشور روبه رو هستید و با مخالفت و نفی رژیم شاه روبه رو میشوید؟ جوانان، آینده مملکت هستند؛ آنها چرا با شما مخالفند؟ من احتیاج ندارم بروم ایران تا بدانم وضع چگونه است؛ من اوضاع را میدانم. من دوست نزدیک