- » امروز شنبه، 3 آذر 1403
- » پایگاه گسترش آراء و اندیشههای امام خمینی رحمة الله علیه
- » تمامی کتابهای امام خمینی رحمة الله علیه به مرور در سایت قرار خواهد گرفت
اسلام را میدانید لکن بعض مسائل سیاسی را شماها هم نمیتوانید حلش کنید؛ محتاج به اینها هستید. شما نمیخواهید که خودتان بروید حکومت بکنید، شما یک شغل دیگری دارید. شما حکومت لازم دارید؛ شما اجزای ادارات لازم دارید؛ ادارات شما، حکومت شما - عرض میکنم - لشکر شما، جیش شما، همه اینها با این جبههها تحصیل میشود؛ با این دانشگاهها و با این دانشجوهای خارجی و داخلی مملکت ما باید اداره بشود. اگر علاقه دارید شما به اسلام، علاقه دارند آن جبهه دیگر به اسلام، با علاقه به اسلام نمیشود که با هم بنشینید دعوا کنید امروز! امروز دعوا کردن انتحار است، خودکشی است. امروز اختلافاتْ خودکشی است. سلیقه تو جور نمیآید با مثلاً حرف فلان آدم، نباید الآن اختلاف ایجاد بکنید. ما همه مسْلم هستیم و زیر بیرق اسلام همه میخواهیم جنگ بکنیم، همه میخواهیم مبارزه کنیم. خدا میداند که اگر این اجتماع درست بشود و همه شما و همه جبههها زیر این بیرق بیایند و دست از آن کارهایی که داشتند بکشند، بعد از چند روز تمام میشود این مسائل. اینها حالا دارند استفاده از همین چیزها میکنند، از همین حرفها استفاده میکنند. آن روزی که - مثلاً فرض کنید که - یک تظاهراتی میشود، دو تا هم از خودشان، یا خیر دوتا هم آدمی که بیعقل است درمی آید یک شعار دیگری میدهد مقابل همه این بیست و چند میلیون جمعیت - این غلط است، این انحراف است، این انحراف فکری است، این نفهمی است، این خدمت به غیر است، این خدمت به کارتر است. تو نمیفهمی؛ آنها از خدا میخواهند که شما حالا همه با هم اختلاف پیدا کنید و آن بِکشد برای حزبِ کذا و آن بِکشد برای حزب کذا. دست بردارید از این حرفها، همه وارد بشوید زیر یک بیرق: بیرق اسلام. اگر اسلام نباشد هیچ چیز نیستیم ما. همه ما را کلمه اسلام جمع کرده با هم. همه زیر کلمه توحید، زیر پرچم توحید بیایید. وقتی که همه مجتمع شدید زیر پرچم توحید، تمام کارها اصلاح میشود.
ضرورت اتحاد همه اقشار در مبارزه با شاه
این تأسف دارد که بعد از سالهای طولانی که ما زحمت کشیدیم و حرف زدیم و خطابه خواندیم و نوشتیم، باز آدم میبیند که زمزمهای، چند تا آدم بیاطلاع، جوان
ضرورت اتحاد همه اقشار در مبارزه با شاه
این تأسف دارد که بعد از سالهای طولانی که ما زحمت کشیدیم و حرف زدیم و خطابه خواندیم و نوشتیم، باز آدم میبیند که زمزمهای، چند تا آدم بیاطلاع، جوان